خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی نوشابه آمریکایی ، هرگز « کارمند میرزا حسن غلامی » در سفر حج ، حاج مصطفی همسفر خوبی برایمان بود ، هر فرصتی که دست میداد به اتفاق او به یادوارههای تاریخ سراسر عظیم صدر اسلام میرفتیم . روزی با چند نفر از دوستان که شهید اردستانی نیز در جمع ما بود ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ احد کوه عبرت
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی احد کوه عبرت « کارمند میرزا حسن غلامی » حج ، این آیین بزرگ عبادی – سیاسی ، جانبخش عاشقان و وحدت بخش عابدان ، بدون مرزبندی زمان ومکان است . هر ساله مشتاقان و مدعوین الهی پا بر رکاب دل نهاده و بر آستان مقدس ربوبی روی اخلاص مینهند . هر دل ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/اگر قبول شده باشی ، اعزام میشوی…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی اگر قبول شده باشی ، اعزام میشوی « اکبر اردستانی ، برادر شهید » قرار بود برای دیدن یک دوره دو ماهه نظامی عازم کشور چین شوم . علی رغم اینکه در کلیه مراحل پذیرش و امتحان قبول شده بودم ، ولی در دل کمی ابهام داشتم که نکند ، بی دقتی شود ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ فدایی امام…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی فدایی امام « شهین اردستانی ، مادر همسر شهید » دامادم حاج مصطفی انسان بسیار مؤمن و شجاع بود . ایشان طی دوران دفاع مقدس مخلصانه میجنگید و خود را فدایی امام میخواند . او شهادت را موهبتی الهی میدانست و عاشق شهادت بود . حاج مصطفی همواره از تیمسار شهید ، ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ بگذار وظیفهاش را انجام دهد…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی بگذار وظیفهاش را انجام دهد « اکبر اردستانی ، برادر شهید » برادرم ( شهید اردستانی ) با اینکه مشغله زیادی داشت ، ولی هر چند وقت ، یکبار به روستای قاسمآباد میآمد و در کارهای کشاورزی به ما کمک میکرد . غروب یکی از روزهای تابستان با ماشین شخصی ایشان که ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ ساده و صمیمی
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی ساده و صمیمی « اکبر اردستانی ، برادر شهید » برای اینکه راه روستای قاسم آباد – که فاصله زیادی هم تا اتوبان پیشوا ندارد – اسفالت شود ، شهید اردستانی با وزیر جهاد وقت ( مهندس فروزش ) تماس گرفته و از او خواسته بود که دستور بدهند روستا را اسفالت کنند ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ ساختمان نیمه کاره
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی ساختمان نیمه کاره « اکبر اردستانی ، برادر شهید » دوران دفاع مقدس ، برادرم ، تیمسار اردستانی خیلی کم در ورامین دیده میشد . همیشه در میدانهای نبرد و مأموریتهای پروازی به سر میبرد . در آن زمان به اصرار بستگان ، ساختن خانهای را شروع کرده بود ، ولی به خاطر ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ پیشگام در عمل
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی پیشگام در عمل « سرهنگ خلبان عبدالحمید نجفی » آشناییام با شهید بزرگوار ، حاج مصطفی اردستانی به سال ۱۳۵۰ و حضور در دانشکده خلبانی بر میگردد . به سبب وجه مشترکی که در پایبندی به مسائل مذهبی بین ما وجود داشت ، همین امر باعث شده بود تا قرابت بیشتری بین من ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/حسابی شرمنده شدم…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی حسابی شرمنده شدم « یکی از پرسنل نیروی هوایی » دو روزی از آزاد سازی خرمشهر گذشته بود . به پایگاه هوایی امیدیه منتقل و بایکی از پرسنل در ساختمان « اچ » هم اتاق شدم . وضع زیست محیطی پایگاه به خاطر تازه تأسیس بودن و شرایط جنگ تحمیلی زیاد مطلوب ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ باید لذت در صف ماندن را بچشم…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی باید لذت در صف ماندن را بچشم « حجت الاسلام نصرالله فصیحی » تیمسار شهید مصطفی اردستانی ، همواره برای تهیه مایحتاج زندگی ، خود اقدام میکرد و همانند یک پرسنل معمولی در اماکن عمومی ظاهر میشد و مثل سایرین مدت زمانی را در صف نانوایی ، نفت و … میایستاد . ... ادامه مطلب »