خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی
پیشگام در عمل
« سرهنگ خلبان عبدالحمید نجفی »
آشناییام با شهید بزرگوار ، حاج مصطفی اردستانی به سال ۱۳۵۰ و حضور در دانشکده خلبانی بر میگردد . به سبب وجه مشترکی که در پایبندی به مسائل مذهبی بین ما وجود داشت ، همین امر باعث شده بود تا قرابت بیشتری بین من و چند تن دیگر از دوستان با آن اسوه تقوا و خلوص ، ایجاد شود .
در دوران اختناق و سلطه رژیم ستم شاهی ، هیچ زمان و محلی برای برنامههای مذهبی در جدول فعالیتهای روزانهدانشکده خلبانی پیش بینی نشده بود . این امر بچههایی را که دارای بینش مذهبی و پایبند به اصول اسلام بودند ، سخت آزار میداد و فرایض را در خفا انجام میدادیم .
در ماه مبارک رمضان که ماه امساک و خودسازی بود ، این مشکل بیشتر خود را نشان میداد . به طوری که حتی مخالفتهای علنی با روزه گرفتن بچهها از طرف مسئولان دانشکده صورت میگرفت . به خاطر دارم با اصرار و پافشاری شهید اردستانی و جمعی از دوستان ، مسئولان بناچار جیره سحری که در برنامه غذایی وجود نداشت ، گنجاندند و همین امر باعث شد تا رفتهرفته تعداد روزه گیران در دانشکده زیاد شود .
وقتی که برای تکمیل آموزش خلبانی به کشور آمریکا اعزام شدیم ، روزه گرفتن ما در ماه مبارک رمضان برای آنان ( آمریکاییها ) غیر منتظره بود . به انگیزهاینکه قند خونتان پایین میآید و ممکن است در پروازتان مشکلی ایجاد شود ، سعی در انصراف ما از روزه گرفتن میکردند . با تدبیری که با مشورت شهید اردستانی اندیشیده شد ، پروازها را به ساعتهای اولیه صبح انداختیم تا این بهانه از دست آنها گرفته شود و بچههایی که اهل امساک بودند ، بتوانند روزه خود را بگیرند .
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ، بدون شک از جمع ما ، شهید اردستانی نسبت به مسائلی که در حال وقوع بود ، آگاهی بیشتری داشت . به دقت پی گیر اتفاقهایی بود که به وقوع میپیوست و سعی میکرد سایر دوستان را نیز آگاه کند .
سال ۱۳۵۶ ، شهید اردستانی اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) را که از نجف اشرف وارد کشور میشد ، به طرقی به دست میآورد و بین تعدادی از دوستان همفکر توزیع میکرد . رفته رفته ، هم مسئولان و هم سایر پرسنل پی برده بودند که گروهی از مخالفین رژیم در حال شکل گیری است و نام گروه ما را « گروه معارضین » گذاشته بودند .
روزی که حضرت امام (ره ) به ایران اسلامی بازگشتند ، ( ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ ) گروه ما در « آلرت » آماده نشست تا اینکه اگر قصد زدن هواپیمای حامل امام ( ره ) توسط رژیم در کار باشد ، با آنها مقابله کنیم .
زمانی که حضرت امام خمینی ( ره ) فرمان تشکیل جهاد و آبادانی را صادر فرمودند ( ۱۳۵۸) ، شهید اردستانی و تعدادی از دوستان ، نخستین کسانی بودند که در پایگاه تبریز هسته اولیه جهاد سازندگی را در نیروی هوایی شکل دادند . با بولدوزر ، رودخانه را لایروبی کردیم ، زمینهای بایر پایگاه را مساع کشت کرده و زیر کشت بردیم ، محصولات را درو کردیم و …
آنگاه که غائله کردستان رخ داد ( ۱۳۵۸) و به دستور حضرت امام (ره ) این غائله باید سرکوب میشد ، شهید اردستانی نخستین خلبانی بود که داوطلب اعزام به این مأموریت شد و ما نیز در بال ایشان بلند شدیم و اولین بمباران هوایی در آن منطقه صورت گرفت .
زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد ، باز شهید اردستانی میدان دار معرکه بود و لحظهای از خروش باز نایستاد و …
این دلاور خستگی ناپذیر و این شیر خروشان نهاجا تا زمان شهادت ، در راه آرمان و عقیدهاش دمی نیاسود و هرجا که به وجودش نیاز بود ، از سر صدق حاضر میشد و همواره نیز سر بلند و پیروز بود .
منبع: کتاب اعجوبه قرن