خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی کندن چاه « سرهنگ خلبان عرب سرهنگی » تیمسار شهید ، حاج مصطفی اردستانی ، روزی برای دیدار با پدر و مادر و اقوامش به ورامین میرود . پدر مرحومش همان موقع برای کندن چاهی در حیاط منزل به دنبال مقنی میگشته . وقتی شهید اردستانی این موضوع را متوجه میشود به ایشان ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی /صدام هنوز مرا نشناخته…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی صدام هنوز مرا نشناخته « سید کمال اردستانی ، برادر همسر شهید » حاج مصطفی در طی دوران هشت ساله دفاع مقدس ، با ایمانی راسخ و قلبی سرشار از عشق به اسلام و حضرت امام (ره ) به دفاع از دین خدا و حریم کشور اسلامی میپرداخت . او سراسر وجودش برای ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/او برای دفاع از کشور آمده نه سبزی خریدن برای من…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی او برای دفاع از کشور آمده نه سبزی خریدن برای من « شهین اردستانی ، مادر همسر شهید » دامادم حاج مصطفی بیشتر مواقع روزه بود . او علاوه بر ماههای رجب ، شعبان و رمضان ، بسیاری از روزهای دیگر سال را روزه میگرفت و همیشه سعی مینمود تا سایرین متوجه نشوند ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی / دام شیطان…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی دام شیطان « کارمند میرزا حسن غلامی » سال ۱۳۶۶ ، در یک کاروان ویژه به اتفاق تیمسار مصطفی اردستانی به بیت الله الحرام مشرف شدیم . یعنی درست همان سالی که دولت وهابی عربستان به دستور ارباب صهیونیست خود به سرکردگی آمریکا ، اقدام به کشتار زائران و برائت کنندگان از ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی / رؤیای صادق…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی رؤیای صادق « شهین اردستانی ، مادر همسر شهید » دامادم حاج مصطفی به صله ارحام توجه خاصی داشت . همیشه به اقوام و دوستان سرکشی میکرد و همواره میگفت : « بر ماست که مواظب باشیم و صلهارحام را ترک نکنیم .» آخرین بار که به منزل ما آمد پاسی از شب ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی /چرا بچههای جنگ را دعوت نکردهاند…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی چرا بچههای جنگ را دعوت نکردهاند « حاج محمد شیبانی » دریکی از مناسبتها بنا بود جمعی از پرسنل نیروی هوایی به زیارت حضرت امام (ره ) مشرف شوند . من نیز عضوی از آنان بودم . شب قبل از ملاقات ، سر از پا نمیشناختم و برای زیارت حضرتش لحظه ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/فکر کرد منافقین زن و فرزندانش را ربودهاند…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی فکر کرد منافقین زن و فرزندانش را ربودهاند « سید کمال اردستانی ، برادر همسر شهید » شهید اردستانی به سبب اینکه تمام وقتش را در مأموریتهای مختلف جنگی و اداری میگذراند ، زیاد فرصت نمیکرد که به امور منزل و زن و فرزندش بپردازد . روزی به منزل ایشان رفتم . با ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/دستتان را بده ببوسم…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی دستتان را بده ببوسم « سید کمال اردستانی ، برادر همسر شهید » در روستای ما ، یکی از اقوام ازدواج کرد و طبق معمول جشن مختصری گرفت . از تمام فامیل ، از جمله شهید اردستانی دعوت شده بود تا در مراسم عروسی ایشان شرکت کند . حاج مصطفی به علت مشغله ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/برداشت زیبا از آیات قرآن…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی برداشت زیبا از آیات قرآن « حجت الاسلام محمد جعفر روحی » فروردین سال ۱۳۶۵ به عنوان مسئول عقیدتی سیاسی پایگاه پنجم امیدیه منصوب شدم . در روزهای اولیه ورودم به پایگاه شهید اردستانی و تیمسار بقایی برای انجام مأموریتی به امیدیه آمده بودند تا پروازهای جنگی خود را از آنجا انجام دهند ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/هرچه داریم از فاطمه (س) و اولاد اوست…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی هر چه داریم از فاطمه (س) و اولاد اوست « زهرا اردستانی ، خواهر شهید » یکی از خصلتهای بارز برادرم « حاج مصطفی » انفاق در راه خداوند بود . او همواره فقرا و درماندگان را یاری میرساند و به ما نیز توصیه میکرد که اینگونه باشیم . در طول دوران ... ادامه مطلب »