خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید مصطفی اردستانی /صدام هنوز مرا نشناخته…

خاطرات شهید مصطفی اردستانی /صدام هنوز مرا نشناخته…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی

 صدام هنوز مرا نشناخته
 « سید کمال اردستانی ، برادر همسر شهید »

حاج مصطفی در طی دوران هشت ساله دفاع مقدس ، با ایمانی راسخ و قلبی سرشار از عشق به اسلام و حضرت امام (ره ) به دفاع از دین خدا و حریم کشور اسلامی می‌پرداخت . او سراسر وجودش برای انقلاب اسلامی می‌تپید و برای دفاع از دستاوردهای نهضت مقدس حضرت امام (ره ) دست از جان شسته بود و از هیچ کوششی فرو گذار نمی‌کرد .
یکی از دوستان و هم پروازیهای شهید اردستانی نقل می‌کرد : « ایشان در بسیاری از روزهای سخت و سرنوشت ساز جنگ تحمیلی در روز ، شش هفت بار پرواز انجام می‌داد که این گونه پروازها تاکنون در تاریخ جنگهای دنیا بی‌سابقه بوده است . »
خلبان دیگری می‌گفت : « حاج مصطفی با انجام دادن صدها پرواز جنگی ، خواب را از چشم بعثیون ربوده بود و همواره برای انجام مأموریت جنگی از سایرین سبقت می‌گرفت . او به هنگام رزم ، آنچنان جوانمردانه به قلب دشمن بعثی یورش می‌برد که تحسین دوستان و خشم دشمنان را بر می‌انگیخت .»
شهید اردستانی را باید مصداق آن روایت زیبا از مولای متقیان حضرت علی (ع) دانست که می‌فرمایند : « به هنگام رزم با دشمنان دین خدا ، دندانها را به هم بفشار و کاسه سرت را به خدا بسپار !»
زمانی که ایشان با درجه سرهنگی فرمانده پایگاه پنجم ( امیدیه ) بود ، پروازهای بسیاری از آنجا هدایت می‌کرد که رژیم عراق را سخت به ستوه آورده بود . لذا رادیو عراق از زبان رئیس جمهور حزب بعث ( صدام حسین ) اعلان نمود : « هر کس زنده و یا سر بریده سرهنگ مصطفی اردستانی را بیاورد ، جایزه‌ای بس ذیقیمت و ارزنده به او تعلق خواهد گرفت . » با شنیدن این خبر ، مترصد فرصتی بودم تا ایشان را ببینم و با او صحبت کنم . هنوز چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که به ورامین آمد . آنچه را که از رادیو عراق شنیده بودم ، بازگو کردم . لبخندی زد و گفت :
– صدام هنوز مرا نشناخته ، او نمی‌داند با کی طرف است !

منبع: کتاب اعجوبه قرن

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.