با شاخههای گل آمد ! « تیمسار غلامرضا آقاخانی » روز شانزدهم آذر سال ۱۳۷۳ ، روز ناگواری برای نیروی هوایی بود . در این روز یکی از دیگهای سیستم شوفاژ دانشگاه هوایی منفجر شد و بر اثر آن تعدادی از دانشجویان این دانشگاه کشته و زخمی شدند . ما بلافاصله ، مصدومین را به بیمارستان نیروی هوایی انتقال دادیم ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید منصور ستاری / تیمسار تا پایان کار میماند…
تیمسار تا پایان کار میماند « مهندس سید مرتضی ثنایی » یکی از هواپیماهای شکاری ، در جنگ دچار آسیب دیدگی شدیدی شد و سیم کشی داخل هواپیما به کلی سوخت . تیمسار دستور بازسازی آن را به شعبه تعمیرات سنگین دادند . آن هواپیما ، کیلومترها سیم کشی لازم داشت و چند روزی به طول انجامید و ما مجبور ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید منصور ستاری / این مردم به گردن ما حق دارند …
این مردم به گردن ما حق دارند « ستوان یکم محمد نبی زهری » بهار سال ۱۳۷۳ ، برای انجام مأموریتی به اردوگاه « بیشه کلا » واقع در شمال کشور اعزام شدم . در همان زمان ، تیمسار ستاری برای بازدید از اردوگاه تشریف آورده بودند . موقعیت را مناسب دیدم و تصمیم گرفتم مشکل خصوصی خودم را با ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید منصور ستاری / آیا او مهندس بود ؟
آیا او مهندس بود ؟ « سرهنگ محمود اسدیان » اردوگاه قدیم « بیشه کلا » گنجایش کافی را نداشت . به دستور شهید ستاری قرار شد در قسمت غرب اردوگاه خانههای ویلایی جدیدی احداث شود تا پرسنل بیشتری به همراه خانوادهشان بتوانند از اردوگاه استفاده کنند . اداره مهندسی نیرو ، با احتساب پستی و بلندیهای منطقه و همچنین ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید منصور ستاری / تو هم شدی مثل دیگران !
تو هم شدی مثل دیگران ! « کارمند محمد حسین صادق زاده » ادارهمهندسی نیروی هوایی ، از یک شرکت آلمانی چند دستگاه عیب یاب کابلهای فشار قوی را درخواست کرده بود . شرکت برای فروش دستگاهها قیمت بالایی را پیشنهاد کرده بود ، لذا تیمسار به هیچ وجه حاضر نشدند مجوز خرید آن را صادر کنند . این موضوع ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید منصور ستاری / شام سربازی …
شام سربازی « تیمسار علی غلامی » استخر سرپوشیده نیروی هوایی در حال ساخت بود و کار تا دیر وقت ادامه داشت . غروب بود که تیمسار ستاری به محل آمدند . غذایی که برای سربازان آورده بودند سرد شده بود و مقداری گرد و خاک نیز روی آن نشسته بود . ایشان بسیار ناراحت شدند ، ولی به روی ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید منصور ستاری / لباس سربازی …
لباس سربازی « تیمسار ایرج نادرپور » گرمی هوا در پایگاههای گرمسیری ، پروازهای آزمایشی خلبانان را مختل میکرد و از این رو لازم بود که پروازها در یکی از پایگاههای مناطق سردسیر انجام گیرد . پایگاه مشهد برای این منظور در نظر گرفته شد . تیمسار ستاری دستور دادند ، جهت اسکان خلبانان و پرسنل پروازی ، مهمانسرایی در ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید منصور ستاری / به تواناییهایتان ایمان دارم …
به تواناییهایتان ایمان دارم « سرهنگ سید شریف حسینی » یکی از قطعههای هواپیمای ساخت شوروی خراب شده بود و به دستور تیمسار ستاری جهت تعمیر به قسمت ما آورده بودند . روزی تیمسار برای سرکشی و پیگیری پیشرفت کارها ، نزد ما آمدند و پرسیدند : تعمیر آن قطعه را به کجا رساندید ؟ گفتیم : تیمسار ! این ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید منصور ستاری / اگر برنگشت …
اگر برنگشت … « سرهنگ علی فضلی » ستوان « جاوید راد » فوق لیسانس رشته مکانیک بود . او برای ادامه تحصیل و اخذ مدرک دکترا در آزمون اعزام به خارج شرکت کرد و در سطح کشور مقام سوم را به دست آورد . وزارت فرهنگ و آموزش عالی ، از یکی از دانشگاههای معتبر انگلستان در رشته هوا ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید منصور ستاری / یک نوع غذا …
یک نوع غذا « فخری ستاری ، خواهر شهید ستاری » منصور با توجه به گرفتاریهای کاری که داشت خیلی کم به منزل ما میآمد ، ولی هر وقت میدانستم که او قرار است بیاید ، از شدت علاقهای که به ایشان داشتم ، به هر نحوی که شده بود ، چند نوع غذا برایش درست میکردم . پس از ... ادامه مطلب »