خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید منصور ستاری / لباس سربازی …

خاطرات شهید منصور ستاری / لباس سربازی …

لباس سربازی
« تیمسار ایرج نادرپور »

گرمی هوا در پایگاههای گرمسیری ، پروازهای آزمایشی خلبانان را مختل می‌کرد و از این رو لازم بود که پروازها در یکی از پایگاههای مناطق سردسیر انجام گیرد . پایگاه مشهد برای این منظور در نظر گرفته شد . تیمسار ستاری دستور دادند ، جهت اسکان خلبانان و پرسنل پروازی ، مهمانسرایی در آنجا احداث شود .
یک روز ، همراه شهید ستاری به منظور زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) و بازدید از روند ساخت مهمانسرا به مشهد رفتیم . مهلت تعیین شده که برای ساخت مهمانسرا در نظر گرفته شده بود ، به پایان رسیده بود و بر خلاف انتظار ، مقدار زیادی از کار ساخت ، هنوز باقی مانده بود . تیمسار ستاری ، وقتی وضعیت را چنین دیدند ، مسئول مربوطه را مورد مؤاخذه قرار دادند .
آن شخص ، کمبود امکانات و حجم زیاد کار را دلیل این تأخیر عنوان کرد . تیمسار بدون اینکه چیزی بگویند و یا اینکه ناراحتی خود را بروز دهند ، نگاهی به اطراف انداختند و سپس رو به ما کردند و گفتند :
شما هر کدام که مایلید ، بروید زیارت آقا ، من این جا کار دارم .
ما به خیال اینکه اوضاع مساعد است ، به زیارت رفتیم . رفت و برگشتمان نزدیک به پنج ساعت طول کشید . وقتی که برگشتیم ، سربازان و کارگرانی را دیدیم که با اشتیاق هر چه تمام در حال کار بودند و قسمت قابل توجهی از سفید کاری دیوارهای مهمانسرا را انجام داده بودند .
سراغ تیمسار را گرفتیم ، شخصی را که لباس سربازی به تن داشت و در حال گچ کاری دیوار بود به ما نشان دادند . جلو رفتیم و پس از گفتن خسته نباشید ! از ایشان خواستیم تا پس از چند ساعت کار ، از داربست پایین بیایند و برای رفع خستگی استکانی چای بنوشند . تیمسار با اصرار ما از داربست پایین آمدند و ما دیگر نگذاشتیم ایشان کار کنند . هر چند که تیمسار حرف ما را قبول کردند ؛‌اما گفتند :
تا زمانی که من این جا هستم باید مهمانسرا آماده شود .
و چنین هم شد .”

منبع : کتاب آسمان غرنبه

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.