خانه » شهدای ورامین » شهدای شاخص (برگ 4)

شهدای شاخص

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/نقدی بر « هاپوخان »…

  خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی نقدی بر « هاپوخان » « سرهنگ محسن گلناری » در سال ۱۳۷۳ ، دایره هنرهای نمایشی اداره عقیدتی سیاسی نهاجا ، جشنواره‌ای را به نام « تقابل » برگزار کرد . در این جشنواره که سراسری بود ، ۲۷ گروه نمایشی ارتش با متن مبارزه با تهاجم فرهنگی شرکت کردند و ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/قرعه کشی کنید …

  خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی قرعه کشی کنید « اکبر اردستانی ، برادر شهید » یکی از پرسنل نیروی هوایی برایم تعریف می‌کرد : زمانی که تیمسار معاونت عملیات نیروی هوایی را به عهده داشت ، یک روز زنگ در خانه‌اش به صدا درمی‌آید ، چند لحظه بعد در روی پاشنه می‌چرخد و تیمساردر آستانه در قرار ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/چون کوه ، استوار…

  خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی چون کوه ، استوار « سرهنگ خلبان علی عالی زاده » دو سه سالی از شروع جنگ تحمیلی می‌گذشت . در پایگاه تبریز افتخار همسایگی با شهید اردستانی را داشتم . ضمن آنکه با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم ، هر گاه یکی از ما به مرخصی می‌رفت ، کلید منزل ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ مهمان نوازی از سرباز…

  خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی مهمان نوازی از سرباز « اکبر اردستانی ، برادر شهید » زمستان یکی از سالها ، مادرم بد جوری مریض شده بود . برادرم حاج مصطفی اردستانی را خبر کردیم تا به ورامین بیاید و برای مداوای مادرچاره‌ای بیندیشیم . وقتی به او اطلاع دادیم ، بلافاصله حرکت کرد و ساعتی بعدا ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/خانه‌محقر…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی خانه‌محقر « اکبر اردستانی ، برادر شهید » زمانی که برادرم به سمت معاونت عملیات نیروی هوایی منصوب شده بود ، طبق ضوابط حاکم بایستی به منزل ویلایی بزرگی که برای این پست در نظرگرفته بودند ، نقل مکان می‌کرد . تا قبل از آن ، در آپارتمان کوچکی زندگی می‌کرد و هیچ ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ وصال یار…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی وصال یار « سید کمال اردستانی ، برادر همسر شهید » در شامگاه پانزدهم دی ماه ۷۳ بار دیگر فرشتگان و ملائک بال گشودند و جمعی از سبکباران عاشق را در آغوش کشیدند و به سوی عرش خدا به پرواز درآوردند . دلیر مردانی که در طول دوران دفاع مقدس و پس از ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ شاکی نیستم ، از شما رضایت دارم…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی شاکی نیستم ، از شما رضایت دارم « سید کمال اردستانی ، برادر همسر شهید » حاج مصطفی در سراسر عمر پر برکتش انسان بسیار باگذشتی بود . او در نهایت تواضع و فروتنی ضمن رعایت حقوق دیگران ، از حق و حقوق خود و سایرین دفاع می‌کرد و به هنگام پدید آمدن ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ احساس غرور می‌کردیم که چنین فرماندهی داریم…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی احساس غرور می‌کردیم که چنین فرماندهی داریم « سرهنگ مسعودگودرزی » سال ۱۳۶۰ بود که از پایگاه سوم شکاری « همدان » به پایگاه پنجم ( امیدیه ) منتقل شدم . به محض ورودم به پایگاه و معرفی خودم به کارگزینی مربوطه ، طبق روش ، رئیس کارگزینی پرسنل تازه وارد را برای ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/سعی کن هنگام خشم خوددار باشی

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی سعی کن هنگام خشم خوددار باشی « سرهنگ خلبان علی عالی زاده » پایگاه امیدیه به سبب اینکه مدت مدیدی قبل از جنگ تحمیلی غیر فعال بود وهنوز کارهای ساختمانی و تأسیسات مختلف آن به اتمام نرسیده بود . در زمان واگذاری مسئولیت این پایگاه ( درسال ۱۳۶۰ ) به شهید اردستانی ، ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/سفارش پذیر نبود…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی سفارش پذیر نبود « حسین فدوی اردستانی ، از دوستان شهید » خواهر زاده‌ام سرباز وظیفه بود ، در خیابان کرمان تهران ، هنگام رانندگی بر اثر بی‌احتیاطی با فرزند یکی از پرسنل نیروی هوایی تصادف کرد و منجر به مرگ آن پسربچه شد . چون خواهر‌زاده‌ام مقصر بود ، او را زندانی ... ادامه مطلب »