خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید مصطفی اردستانی/نقدی بر « هاپوخان »…

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/نقدی بر « هاپوخان »…

 

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی

نقدی بر « هاپوخان »


« سرهنگ محسن گلناری »


در سال ۱۳۷۳ ، دایره هنرهای نمایشی اداره عقیدتی سیاسی نهاجا ، جشنواره‌ای را به نام « تقابل » برگزار کرد . در این جشنواره که سراسری بود ، ۲۷ گروه نمایشی ارتش با متن مبارزه با تهاجم فرهنگی شرکت کردند و از بین آنها متن ۱۸ گروه پذیرفته شد و به جشنواره راه یافتند .
از جمله متن‌های پذیرفته شده ، نمایشنامه « هاپوخان » نوشته جناب ناصر فروغ از هنرمندان اداره عقیدتی سیاسی نهاجا بود . پس از جشنواره تمرینهای نمایشنامه شروع شد و کارگردانی آن به من سپرده شد . نمایشنامه قرار بود برای سه گروه سنی ، کودکان ، نوجوانان و جوانان کار شود .
پس از آماده شدن کار ، زمان نمایش فرا رسیده بود و نمایش مورد نظر روی صحنه آمد . پس از پنج شش روز اجرا ، با چنان استقبال بی‌نظیری از طرف مردم ، بویژه دانش آموزان مدارس مواجه شد که با گذشت چهل روز از نمایش ، هنوز سالن از جمعیت پر می‌شد .
نمایشنامه تم سیاسی داشت و شخصیت‌های آن در قالب حیوانات – که هر کدام خصوصیات و ویژگی خود را به نمایش می‌گذاشتند – به ایفای نقش می‌پرداختند . در روز اختتامیه ، از شهید سرلشکر منصور ستاری ، فرمانده فقید نیروی هوایی و تنی چند از فرماندهان ، از جمله شهید اردستانی ، دعوت به عمل آمد تا همراه خانواده نمایشنامه مزبور را تماشا کنند . مسئولین به همراه خانواده آمدند و در آن روز شهید ستاری نیز سخنان کوتاهی در رابطه با جایگاه هنرمندان در ارتش ایراد کردند .
روز بعد از نمایش ، نامه‌ای به دستم رسید . روی پاکت مهر و موم شده و نوشته شده بود : « شخصاً مفتوح گردد » چون نامه به نام من که کارگردان نمایشنامه بودم ، آمده بود ، آن را باز کردم . فهمیدم که از سوی شهید اردستانی است . آن شهید بزرگوار در روز نمایش ، نمایشنامه را همانند همه کارهای دیگرش به دقت دیده بود و نکات خیلی جالب و ارزنده‌ای را گوشزد کرده بود . پس از قرائت نامه ، خیلی علاقه مند شدم تا ازنزدیک خدمتشان برسم و هرچه بیشتر از نظریاتشان استفاده کنم .
وقتی به دفتر محل کارشان واقع در ساختمان عملیات رفتم ، با آغوش باز مرا پذیرفتند و مدتی در باره نمایشنامه صحبت کردیم . پس از آن ، برای اجرای بعدی تغییراتی در نمایش دادیم . آنچه از همه چیز بیشتر برایم جالب توجه بود و در نامه آن شهید بزرگوار تأکید شده بود ، نکات زیر است :
وقت شناسی ، باید سر وقت شروع شد و این اصل اساسی را آموزش دهیم و بهتر است طوری شروع گردد که رأس اذان مغرب خاتمه یابد .
طوری خاتمه دهیم که همه بیدار شده‌اند و صبحی نو آغاز شده و از خواب غفلت رهیده‌ایم . و چه بهتر که با بانگ اذان و اعلان وقت نماز خاتمه یابد .
چون خداوند می‌فرماید ، کلیه موجودات تسبیح می‌کنند و شاکرند ، بهتر است هر کدام از بازیگران به نوعی این عمل را در اول صبح ارائه نمایند .
بهتر است که برای گروه سنی (ج) بعد جهانی آن را در نظر بگیریم و اول برنامه اعلام کنیم و هر بازیگر را به عنوان یک کشور مطرح کنیم تا همه آگاه شوند که در جهان چه می‌گذرد و برای سنین پایین هم به نوعی دیگر . مثلاً :
هاپوخان = روسیه آتیش تاج = عراق گاو آقا = عربستان
شاخ تیزک = ایران حنا خانم = سوریه توتو = کویت
جوجو= لبنان زیرک = انگلیس گرگیا = آمریکا

منبع: کتاب اعجوبه قرن

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.