خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی محافظ نمیخواهم ؛ نگهدارم خداست « سروان حسین فرجپور » تابستان سال ۱۳۶۶ واحدی از قرارگاه پشتیبانی رزمی شهید کشواد در لشکر ۲۸ کردستان مستقر شده بود . من مسئولیت این واحد را عهدهدار بودم . روزی در قرارگاه نشسته بودم . زنگ تلفن به صدا درآمد . گوشی را برداشتم . آن ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ یک روز مصطفی…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی یک روز مصطفی « سرهنگ خلبان عطاء الله محبی » در سالهای اولیه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، ۲۴ ساعت با شهید سرلشکر خلبان حاج مصطفی اردستانی به پایگاه امیدیه مأمور شدم . نیروی خارقالعادهای که در وجود این دلاور خستگی ناپذیر بود ، حتی مرا که همانند او یک خلبان هستم ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی / باید جلودار باشم…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی باید جلودار باشم « سرهنگ خلبان سید مجتبی فاطمی » در طول جنگ تحمیلی ، در پایگاه چهارم شکاری ( دزفول ) خدمت میکردم . هر موقع تیمسار اردستانی به پایگاه میآمد ، میدانستیم که عملیاتی در پیش است . لذا زودتر از شبهای قبل میخوابیدیم تا صبح فردا آمادگی بیشتری برای انجام ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی / یک روح در دو کالبد…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی یک روح در دو کالبد « سرتیپ خلبان علی محمد نادری » شهیدان اردستانی و بابایی ، از ابتدای آشنایی ارادت خاصی به یکدیگر داشتند و همواره یار و مددکار هم بودند . آنان از حیث ایمان ، شهامت ، شجاعت و ایثار ، شباهتهای بسیاری با یکدیگر داشتند و گویی یک روح ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی / پروازها را از سر بگیرید…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی پروازها را از سر بگیرید « سرهنگ خلبان علی عالی زاده » چند روزی از عملیات ظفرمندانه والفجر هشت میگذشت . در این عملیات ، رزمندگان دلیر اسلام با عبور از اروند رود ، شهر فاو و بخش وسیع دیگری از خاک عراق را به تصرف درآورده بودند . نیروی هوایی نیز ، ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی / سربلند از آزمونی دیگر…
خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی سربلند از آزمونی دیگر « سرتیپ خلبان محمد تقی جدیدی » رمضان سال ۱۳۶۵ بود . در آن زمان معاونت عملیات پایگاه دوم شکاری ( تبریز ) را عهده دار بودم . روزی در دفتر کارم نشسته بودم و برای انجام دادن پروازهای محوله برنامهریزی میکردم . در این هنگام تیمساراردستانی وارد اتاق ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی / ورد سلامتی…
ورد سلامتی « سرهنگ خلبان والی اویسی » مأموریتی جنگی در پیش بود و تعدادی از دوستان خلبانمان قرار بود در این مأموریت شرکت کنند . هواپیماها در آشیانه آماده شده بودند . من و شهید اردستانی در این عملیات حضور نداشتیم ، ولی به دستور ایشان برای بدرقه دوستان به آشیانههای مورد نظر رفتیم . هنوز هیچ یک از ... ادامه مطلب »
خاطرات شهید مصطفی اردستانی / سیدهمواره به خدا توکل کن…
سیدهمواره به خدا توکل کن « سرهنگ خلبان سید محمد تقی فاضلی » سال ۱۳۶۴ ، درست دوازده بهمن بود . هنگام نماز ظهر فرا رسید . بانگ اذان از بلندگوهای پایگاه امیدیه در فضا آکنده شد . طبق معمول هر روز ، در محل نمازخانه گردان حضور یافتیم . مکبر ندا سرداد : الله اکبر قامت بلند و ... ادامه مطلب »
خاطرات جنگی سرلشکر خلبان ، شهید حاج مصطفی اردستانی (۵)
پادگان چومان عراق را قبلاً بمباران کرده بودیم و در آن عملیات ، من حضور داشتم . مدتی پس از بمباران باخبر شدیم عراق نیروهای فراوانی در این پادگان گرد آورده و به ظاهر قصد تحرکاتی را در منطقه دارد . از طرف برنامه ریزان جنگی ، تصمیم گرفته شد تا قبل از اینکه اقدامی کنند ، آنها را در ... ادامه مطلب »
خاطرات جنگی سرلشکر خلبان ، شهید حاج مصطفی اردستانی (۴)
اولین روز از آبان ۵۹ ، صبح خیلی زود از منزل خارج شده راهی پست فرماندهی شدم . در این موقع از سال ، هوای تبریز رو به سردی میرود و بخصوص صبح آن روز ، نسیم خنکی که زیاد هم آزار دهنده نبود ، بر تن نفوذ میکرد و حکایت از برودت هوا در چند روز آینده میکرد ... ادامه مطلب »