خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی
باید جلودار باشم
« سرهنگ خلبان سید مجتبی فاطمی »
در طول جنگ تحمیلی ، در پایگاه چهارم شکاری ( دزفول ) خدمت میکردم . هر موقع تیمسار اردستانی به پایگاه میآمد ، میدانستیم که عملیاتی در پیش است . لذا زودتر از شبهای قبل میخوابیدیم تا صبح فردا آمادگی بیشتری برای انجام مأموریت داشته باشیم . گاهی به مزاح به او میگفتم :
حاج مصطفی شما هر زمان به اینجا میآیید جنگ به پا میکنید .
تبسمی میکرد و میگفت :
برای دفاع از دین و حریم کشورمان باید تنور جنگ را گرم نگه داریم .
من بارها افتخار همرزمی و یا بهتر بگویم شاگردی ایشان را داشتم و حدود ۱۰ مأموریت جنگی با ایشان انجام دادهام . طبق دستورالعمل ، قبل از انجام دادن هر مأموریتی ، برای بررسی جوانب کار ، جلسه توجیهی تشکیل میشد . این جلسات گاهی تا یک ساعت و نیم به طول میانجامید ، اما ایشان در نیم ساعت ، خیلی کامل و خلاصه و در عین حال دقیق خلبانان را توجیه میکرد . تمامی مسائل همچون مومی در دستش بود . او با توجه به مأموریتهای بسیاری که انجام داده بود ، مسیرهای پروازی را به خوبی میشناخت و برای رسیدن به هدف ، نیازی به ترسیم نقشه نداشت . ما برای محفوظ ماندن از آتش پدافند عراق و قرار نگرفتن در دید رادار دشمن ، بایست در ارتفاع خیلی پایین پرواز میکردیم و بالطبع باید نقطه نشانههای روی زمین رابه خوبی میشناختیم . شناخت نقطه نشانهها مانند جاده، رودخانه ، کوه ، جنگل ، کویر و … بسیار ضروری بود . شهید اردستانی با شناختی که از منطقه داشت خیلی راحت و آرام پرواز میکرد .
در پروازهایی که به صورت گروهی میرفتیم ، همواره لیدر بود . با تبحر ، ایمان و جسارتی که از او سراغ داشتیم ، هر گاه همراهش به مأموریت میرفتیم ، کاملاً آسوده خاطر بودیم . پس از انجام عملیات و انهدام هدف ، با صدای رسایش تکبیر میگفت و به هنگام بازگشت از مأموریت « هلمت » را برمیداشت و روی زانو میگذاشت و آنگاه با خود زمزمه میکرد و به سینه زنی میپرداخت .
اصولاً در پروازهای جنگی کمتر از خلبانانی که درجهشان بالاست استفاده میشود ؛ زیرا با توجه به اطلاعات حفاظتی بالایی که دارند ، اگر هواپیمایشان مورد اصابت قرار بگیرد و به اسارت دشمن درآیند ، قطعاً دشمن برای گرفتن اطلاعات ، آنان را زیر شکنجههای سخت و سنگین قرار خواهد داد و ممکن است با استفاده از این حربه موفق به کسب اطلاعات شوند .
دیگر اینکه این قبیل افراد با توجه به تجربههای بسیار که در طول خدمت کسب نمودهاند بایستی مسئولیتهای مدیریتی را پذیرا شوند . ولی ایشان در عین اینکه سمت معاون عملیات نیرو را عهده دار بودند ، خود همپای سایرین پرواز میکردند و آنگاه که از او خواسته میشد که پرواز نکند ، میگفت : « باید جلودارباشم !»
منبع : کتاب اعجوبه قرن