خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید مصطفی اردستانی / یک روح در دو کالبد…

خاطرات شهید مصطفی اردستانی / یک روح در دو کالبد…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی

یک روح در دو کالبد
 « سرتیپ خلبان علی محمد نادری »

شهیدان اردستانی و بابایی ، از ابتدای آشنایی ارادت خاصی به یکدیگر داشتند و همواره یار و مددکار هم بودند . آنان از حیث ایمان ، شهامت ، شجاعت و ایثار ، شباهتهای بسیاری با یکدیگر داشتند و گویی یک روح بودند در دو کالبد .
زمانی که در پایگاه امیدیه خدمت می‌کردم ، برخی شبها به اتفاق شهیدان اردستانی و بابایی در مهمانسرای پایگاه استراحت می‌کردیم . روزی صبح زود ، برای رفتن به عملیات ، از ساختمان خارج می‌شدم که شهید اردستانی را مشغول شست و شوی پوتینی گلی دیدم ، کمی جلوتر رفتم و گفتم :
حاجی مصطفی ! کجا رفتی که این قدر پوتینهات گلی شده ؟!
ابتدا سکوت کرد و هیچ نگفت . اندکی بعد صدای هق‌هق گریه‌اش به گوشم رسید ، پرسیدم :
ببخشید ! مشکلی پیش آمده ؟!
گفت :
نه ؛! این پوتینهای عباس است ! از منطقه عملیاتی تازه برگشته و می‌بینی گل و لای منطقه پوتینهایش را به چه روزی انداخته ! هر چه به او اصرار می‌کنم که برای بازدید منطقه ، از هلی‌کوپترهای پایگاه استفاده کند ، نمی‌پذیرد . او می‌گوید : « اینها برای کارهای ضروری است . » حال که دیدم نزدیکی‌های صبح از منطقه بازگشته و ساعتی نیست که از فرط خستگی به خواب رفته ، بر خود وظیفه دانستم که خدمتی هر چند اندک ، انجام داده باشم .

منبع : کتاب اعجوبه قرن

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.