خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا (برگ 30)

خاطرات شهدا

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری/چگونه پرستو شکل گرفت

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری چگونه پرستو شکل گرفت « سرهنگ محمدرضا امینی » پس از اینکه دوره مهندسی هواپیما را در پاکستان به اتمام رساندم ، همیشه در این فکر بودم چگونه می‌توان روزی در ایران هواپیما ساخت . با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی ، تعدادی از هواپیماهای آسیب دیده در جنگ با امکانات موجود نیرو ... ادامه مطلب »

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری/ گزارش ناقص ما ، اطلاعات دقیق تیمسار !

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری گزارش ناقص ما ، اطلاعات دقیق تیمسار ! « تیمسار خلبان محمدرضا عطایی » از سوی تیمسار ستاری به سمت معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی منصوب شدم . طبق معمول ، هر سه ماه یک بار می‌بایستی گزارش پیشرفت پروژه‌های نیرو را از یگانهای مختلف دریافت می‌کردم و پس از تنظیم به تیمسار ارائه ... ادامه مطلب »

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری/شور و شوق پرواز

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری شور و شوق پرواز « تیمسار خلبان حبیب الله صادقپور » تیمسار ستاری متخصص رادار بودند ، ولی علاقه عجیبی به پرواز و فن خلبانی داشتند . وقتی با هواپیما به جای نزدیکی برای بازدید می‌رفتند ، مرا جهت هدایت هواپیما که از نوع « بونانزا » بود ، همراه خود می‌بردند . در پروازها ... ادامه مطلب »

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری/فرماندهی تا شهادت

 خاطرات سردار شهید منصور ستّاری فرماندهی تا شهادت بنویس ، خلبانان ما حماسه آفریدند ! « سرهنگ سید محمد حسینی » جنگ پایان یافته بود ؛ اما هنوز بوی باروت در کوچه پس کوچه‌های شهر به مشام می‌رسید و تکه آهن‌های ذوب شده بمبها و راکتهای دشمن در جای جای میهن اسلامی دیده می‌شد . یک روز تیمسار ستاری مرا ... ادامه مطلب »

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری/ چرا عباس فرمانده نشد ؟!

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری چرا عباس فرمانده نشد ؟! « کارمند محمد حسین صادق زاده » در سال ۱۳۶۵ مسئولیت دفتر هماهنگی ارتباطات قرارگاه رعد « امیدیه » را به عهده داشتم و سرهنگ غلامی نیز جانشین شهید ستاری در قرارگاه بود . یک روز جناب غلامی با من تماس گرفت و گفت : عباس بابایی کجاست ؟ گفتم ... ادامه مطلب »

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری / روزهای سخت جنگ

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری روزهای سخت جنگ « سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی » اولین روزی که شهید ستاری را دیدم ، دقیقاً به یاد ندارم . آنچه در خاطرم هست ، روزهای آشنایی من با ایشان تقریباً از عملیاتهای بدر و خیبر ، بویژه « فاو » به این طرف می‌باشد . وی در این عملیاتها که کوران ... ادامه مطلب »

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری/بابایی و ستاری در کمیسیون دفاع…

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری بابایی و ستاری در کمیسیون دفاع « سرهنگ حمیدرضا اردستانی » جنگ ، شدت گرفته بود و عراق ، پالایشگاههای ایران را هر روز مورد تجاوز هوایی خود قرار می‌داد . بمباران پی در پی پالایشگاهها ، خسارت زیادی را بر تأسیسات ایران تحمیل می‌کرد و اوضاع را به شدت بحرانی کرده بود . در ... ادامه مطلب »

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری/مشکل آذوقه…

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری مشکل آذوقه « سرهنگ رشید قشقایی » در عملیات خیبر ، خودرو حامل آذوقه سایت موشکی « هاگ » در قرارگاه نصر ، توسط خمپاره انداز دشمن مورد اصابت قرار گرفت و رساندن غذا را غیر ممکن ساخت . من برای اجرای مأموریتی در جزیره مجنون بودم که از طریق بی‌سیم از این حادثه مطلع ... ادامه مطلب »

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری/افتخار در چیست ؟

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری افتخار در چیست ؟ « شبنم ستاری ، فرزند شهید ستاری » شبی در کنار پدرم برنامه تلویزیون را تماشا می‌کردم . خبرنگاری در حال مصاحبه با شهید رجایی بود ، ایشان در آن وقت نخست وزیر بود ، و مراحل زندگی‌اش را از کودکی به بعد بازگو می‌کرد . او می‌گفت که چگونه از ... ادامه مطلب »

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری/هیچ راهی جز ماندن نداریم…

خاطرات سردار شهید منصور ستّاری هیچ راهی جز ماندن نداریم « ستوان یکم محمد مصطفوی فر » عملیات والفجر ۸ در اسفند سال ۱۳۶۴ آغاز شده بود و من در سایت موشکی کوثر ۳ انجام وظیفه می‌کردم . در همان روز اول عملیات ، سایت موشکی ، توسط هواپیماهای شناسایی دشمن عکس برداری شد و از روز بعد به طور ... ادامه مطلب »