خاطرات سردار شهید منصور ستّاری
هیچ راهی جز ماندن نداریم
« ستوان یکم محمد مصطفوی فر »
عملیات والفجر ۸ در اسفند سال ۱۳۶۴ آغاز شده بود و من در سایت موشکی کوثر ۳ انجام وظیفه میکردم . در همان روز اول عملیات ، سایت موشکی ، توسط هواپیماهای شناسایی دشمن عکس برداری شد و از روز بعد به طور مرتب زیر بمباران هوایی دشمن قرار گرفت .
ما آنچه در توان داشتیم برای دفاع از سایت به کار بستیم . به طوری که هر روز چند فروند از هواپیماهای مهاجم را توسط موشک هاگ سرنگون میکردیم . دشمن که سعی داشت از طریق بمبارانهای هوایی جلو نفوذ رزمندگان را بگیرد وقتی دید ، سایت موشکی ، مانع عملیات هوایی آنهاست ، در صدد برآمد به هر نحوی ابتدا سایت را خاموش کند تا هواپیماهایش بتوانند به راحتی منطقه نفوذ رزمندگان را زیر بمباران قرار دهند .
چند روز بر اثر بارندگی شدید ، از حجم حملات هوایی دشمن کاسته شد ، ولی به محض بند آمدن باران ، دوباره شدت گرفت . بمبارانهای مداوم روحیه بچهها را تضعیف کرده بود ، به طوری که مرتب از سرهنگ ستاری میخواستند ، آنها را جابهجا کنند .
شهید ستاری تنها کاری که میکردند دادن روحیه و امیدواری به بچهها بود . ایشان از طریق بیسیم داخلی سایت ، مرتب بچهها را تشویق میکردند و از پایداری مسلمانان در جنگهای صدر اسلام برای آنان میگفتند . وی همه بچهها را با لفظ « فرزندانم » مورد خطاب قرار میدادند و میگفتند :
اندکی مقاومت کنید . انشاء الله در اسرع وقت شما را جابهجا خواهیم کرد .
در آن شرایط سخت ، شهید ستاری از من خواستند که گوشی بیسیم را بگیرم و با ایشان به طور خصوصی صحبت کنم .
وقتی گوشی را برداشتم از بیسیم به صورت رمزی به من گفتند :
پلهای ارتباطی برای انتقال سایت از بین رفته ، در شرایط فعلی هیچ راهی نداریم ، جز اینکه بمانید و مقاومت کنید . اگر بخواهیم سایت را جابهجا کنیم ، حداقل سه روز طول میکشد و در این مدت منطقه بدون دفاع هوایی میماند . من نمیتوانم برای نجات چند نفر ، چندین هزار رزمنده را بیدفاع بگذارم . فعلاً روحیه بچهها را تقویت کنید تا ببینیم چه میشود کرد .
به هر حال پرسنل جان بر کف پدافند با دادن چند شهید و مجروح در نگهداری آن سایت مقاومت کردند و تا استقرار کامل رزمندگان در « فاو » از حریم هوایی منطقه دفاع کردند .”