خانه » بایگانی برچسب ها : شهید مصطفی اردستانی (برگ 4)

بایگانی برچسب ها : شهید مصطفی اردستانی

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ شیران روز و زاهدان شب…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی    شیران روز و زاهدان شب  « سرتیپ خلبان علی محمد نادری » سال ۱۳۶۴ ، در پایگاه تبریز مسئولیت گردانی را به عهده داشتم و در همان سال برای پذیرش معاونت عملیات پایگاه پنجم از سوی شهید بابایی و اردستانی فرا خوانده شدم . همزمان با رفتنم به پایگاه امیدیه ؛ رزمندگان ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ در رکوعند درختان که ثمر می‌آرند…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی  در رکوعند درختان که ثمر می‌آرند  « ستوان علی رحیمیان » زمانی که تیمسار اردستانی معاونت عملیات نیروی هوایی را به عهده داشتند ، مسئول دفتر ایشان بودم . روزی در دفتر عملیات مشغول انجام کاری بودم ، زنگ تلفن به صدا در آمد . گوشی را برداشتم . آن سوی خط ، ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/تمرین شجاعت…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی    تمرین شجاعت  « دکتر منوچهر فدوی اردستانی » شهید اردستانی به کشاورزی علاقه وافری داشت . در فرصتها مناسب ، به دور از هیاهوی زندگی شهر نشینی با خانواده به ورامین می‌آمد و بلافاصله به باغی که از پدرشان به ارث رسیده بود ،‌می‌رفت و مشغول رسیدگی به امور باغ می‌شد . ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ او لایق شهادت بود…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی    او لایق شهادت بود  « زهرا اردستانی ، خواهر شهید » عصر پانزدهم دیماه ۷۳ بود . غم سنگینی سراسر وجودم را فرا گرفته بود . دوست داشتم با خود خلوت کنم و های‌های بگریم تا شاید کمی سبک شوم . در اندیشه آن بودم تا مکان مناسبی را بدین جهت بیابم ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ هرگز مردم را بمباران نمی‌کنم

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی  هرگز مردم را بمباران نمی‌کنم  « سرهنگ خلبان علی عالی زاده » سال ۱۳۵۶ ، درست یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ، شهید اردستانی از پایگاه بوشهر به تبریز منتقل شد . ضمن اینکه هم گردانی شدیم ، سعادت همسایگی با این مرد خدا را نیز پیدا کردم . در آپارتمانی ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی / می‌خواهم آن دنیا مشکل نداشته باشم .

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی    می‌خواهم آن دنیا مشکل نداشته باشم .  « سرهنگ خلبان علی عالی زاده » زمان جنگ بود ، روزی در پست فرماندهی نشسته بودیم که زنگ تلفن به صدا در آمد . گوشی را برداشتم ، تلفن از ورامین بود و حاج مصطفی را می‌خواست . او را به پای تلفن فرا ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ خستگی را خسته کرده بود

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی  خستگی را خسته کرده بود  « سرهنگ مسعود گودرزی » پایگاه امیدیه از جمله پایگاههای نیروی هوایی بود که پس از جنگ ، عملیاتی شد و با اعزام پرسنل ، از تخصص‌های گوناگون به این پایگاه مهم و استراتژیک ، یکی از مقرهای اصلی پرواز جنگنده‌ها برای سرکوبی دشمن بود . قبل از ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ ناراحت نباش امام زمان با ماست

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی    ناراحت نباش امام زمان با ماست  « منیر اردستانی ، همسر شهید » یک سال قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی با حاج مصطفی ازدواج کردم . روحیه او از همان آغاز برایم استثنایی و تحسین برانگیز بود . آنچه در طول زندگی سرتاپا شور و حماسه‌اش برای آن ساکت ننشست اسلام بود ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ کشاورزی را دوست دارم…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی  کشاورزی را دوست دارم  « سرهنگ حسن تاجیک » چند هکتار زمین در ورامین داشتیم . معمولاً آخر هفته برای کمک در کارهای کشاورزی به آنجا می‌رفتم . روزی برای انجام کاری به اداره آبیاری ورامین رفتم . رئیس آن اداره به من گفت : « همکارتان را که شغل مهمی دارد و ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ تا جان دارم مبارزه می‌کنم…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی  تا جان دارم مبارزه می‌کنم  « اکبر اردستانی ، برادر شهید » برادرم ، حاج مصطفی چندین ویژگی خاص داشت که از کودکی تا شهادت آنها را در وجود خود حفظ کرد . در مقابل اعمال ناشایست دیگران هیچ گاه ساکت نمی‌نشست . کاری را که تشخیص می‌داد درست است و باید انجام ... ادامه مطلب »