خانه » به قلم همشهریان » سیاسی (برگ 6)

سیاسی

مسئولان بر سر چه میراثی دعوا می‌کنند؟

بسم الله الرحمن الرحیم وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (انفال /۴۶) و از خدا و فرستاده او (در فرامین مولوى آنها) فرمان برید و با هم نزاع و ستیزه مکنید که سست و بیمناک مى‏ گردید و تسلط و حکومتتان از میان مى‏ رود، و نسیم پیروزى بر شما نمى‏ وزد. و ... ادامه مطلب »

داستان ” دیگر قابل تحمل نیست “

رحیم مخدومی

خبر مثل گلوله ی آتشین در دل طلبه جا کرد. عکس رهبر انقلاب را پاره کرده بودند! به ولی فقیه توهین کرده بودند! وقتی در درس خارج فقه حاضر شد، انتطار داشت حاج آقا پیش از شروع درس، آیه ی استرجاع بخواند. اما انگار هنوز خبر به گوشش نرسیده بود. بعد از پایان درس، با طیب خاطر برای ادای قرض ... ادامه مطلب »

داستان ” فتنه‌ی کدخدا “

رحیم مخدومی

دعوای کدخدای بالاده با مردم پایین ده، کهنه و قدیمی شده بود. کدخدای بالاده می خواست کدخدایِ کدخدایِ پایین ده هم باشد؛ یعنی کدخدای پایین ده، نوکر او باشد. ولی مردم پایین ده کدخدای نوکر نمی خواستند. آنها کدخدای نوکر را از ده بیرون کردند و به جایش یک کدخدای پهلوان گذاشتند. کدخدای بالاده، کینه ی کدخداپهلوان و مردم پایین ... ادامه مطلب »

داستان ” پیدا “

رحیم مخدومی

[تمام وقایع این داستان تخیلی است و در عالم واقع اتفاق نیفتاده است.] خبر، نرم و بی صدا وزید. مردم مشغول زندگی بودند و مسئولین گرم سیاست. و الا خبر به این داغی نباید این همه نرم و بی صدا زیر پوست زندگی می خلید و حتی خواب خوش خیلی ها را به هم نمی زد. داغترین خبری که می ... ادامه مطلب »

حکایت تلخ فراموشی فرهمندی و خردمندی

علیرضا معاف

پره اول: تذکری به جناب جعفریان سخنان پرخاشگرانه، عصبی و فاقد مبانی مستدل جناب آقای جعفریان در نقد جناب حجت الاسلام پناهیان به هیچ وجه من و کسانی که جعفریان را می شناسند به تعجب وانداشت. آشنایی نگارنده با رسول جعفریان آشنایی موردی، سطحی و از طریق سایتهای سیاسی نیست بلکه در سالهای دانشجویی و در فاصله سالهای ۷۸ تا ... ادامه مطلب »

داستانک ” نهال کج “

رحیم مخدومی

از وقتی نهال را در محله کاشتیم، همه نگاه‌ها متوجه ما شد. حق هم داشتند. شکوه و جلوه خاصی به محله داده بود. رفقا، سر حفظ و بالندگی‌اش رقابت داشتند؛ نارفیقان، سر کله پا کردنش. یک روز صبح با صدای بگو مگوی رفقا بیدار شدم. جمع شده بودند دور نهال. تندروها می‌گفتند: «باید نهال را از ریشه در بیاریم و ... ادامه مطلب »

داستانی کوتاه برای ابراز همدردی با مسلمانان مظلوم میانمار

داستانی کوتاه برای ابراز همدردی با مسلمانان مظلوم میانمار  مرض مرز  پدرش اسم او را گذاشته بود “اسلام” تا به قول خودش خیلی مسلمان شود.  بنده ی خدا آدم خوبی بود. البته اگر فوتبال اجازه می داد به خودش بیاید. چنان غرق پیگیری جام جهانی می شد که نمی فهمید کی دستش را از مچ بریده اند! یک پایش را ... ادامه مطلب »

آن بی هیاهو، این بی حیاهو!

رحیم مخدومی: در سال ۱۳۹۰، اتفاق‌های زیادی در ایران رخ داد که منجر به صدرنشینی نام کشور عزیزمان در لیست خبرهای مهم جهان شد. در این میان دو خبر به خاطر ویژگی منحصر به فرد و وجوه اشتراک متعدد، قابل تأمل و درس و عبرت است. خبر اول: اصغر فرهادی با ساخت فیلم جدایی نادر از سیمین برای اولین بار ... ادامه مطلب »

داستانک / کورس با پیکان رجایی!

داستانک سیاسی رحیم مخدومی : چند راننده پیکان می خواستند با هم کورس بگذارند. داور تیر شروع را شلیک کرد. همه حرکت کردند. رجایی که دومین پیکان را سوار شده بود، از همه جلو افتاد. اولی خیلی عقب مانده بود. برای جبران، دَم شورولتی را دید تا بکسلش کند. شورولت او را با سرعت از رجایی عبور داد. وقتی به ... ادامه مطلب »

اعضای منافقین واقعا منافق هستند

ابراهیم خدا بنده دارای مدرک کارسناسی ارشد در رشته برق از انگلستان و عضو جدا شده از سازمان مجاهدین خلق که در سال ۱۳۸۲از سازمان جدا می شودومخفیانه به ایران پناه می برد و چون خود مختار به ایران بر می گردد بدون رفتن به زندان درکشور به راحتی زندگی می کند. صحبت های زیر بخشی از گفته های وی ... ادامه مطلب »