ورامین پورتال جامع شهرستان ورامین
داستانک سیاسی رحیم مخدومی :
چند راننده پیکان می خواستند با هم کورس بگذارند. داور تیر شروع را شلیک کرد. همه حرکت کردند.
رجایی که دومین پیکان را سوار شده بود، از همه جلو افتاد.
اولی خیلی عقب مانده بود. برای جبران، دَم شورولتی را دید تا بکسلش کند. شورولت او را با سرعت از رجایی عبور داد. وقتی به خط پایان رسیدند، تازه فهمید به مقصد شورلت رسیده است!
پیکان سوم دیده نمی شد!
چهارمی که خیلی ادعا داشت، کورس با رجایی را دون شأن خودش می دانست. به همین خاطر چنان پا روی پدال فشار داد که نزدیک بود پیکان پرواز کند. کار او تنها یک ایراد داشت؛ موقع حرکت ماشینش را سر و ته گذاشته بود! هر چه با سرعت بیشتر می رفت، از رجایی دورتر می شد.
پنجمی، رجایی مجایی حالی اش نبود. چون ارادت ویژه ای به ادعای چهارمی داشت، موقع حرکت افتاد دنبال او. همین! دیگر بیش از این راجع به او گفتن ارزشی ندارد!
ششمی خیلی فکر کرد، تا رمز محبوبیت و موفقیت رجایی را پیدا کند. به نظرش “سادگی” راز این کار بود. پس با صدای بلند اعلام کرد: «من به جای پیکان، ژیان سوار می شوم!»
مردم ساده پسند گفتند: «هورا، هورا!»
ژیان ترتر کنان راه افتاد. اما مگر مسابقه شوخی بردار بود؟!
ششمی دید با ژیان نمی تواند به رجایی برسد. فکر کرد چه کار کند، چه کار نکند؟ چه خاکی به سر سادگی کند؟
در بین راه، موتور ژیان را باز کرد و موتور شورولت را به جایش بست. در چشم برهم زدنی اتوبان را لوله کرد و از رجایی گذشت.
خیلی دور نشده بود که صدای انفجاری مهیب اتوبان را به لرزه در آورد.
پیکان رجایی از کنار ژیان از هم پکیده گذشت!
از پیکان سوم هنوز خبری نبود!
داورها وقتی خوب دقت کردند، داخل پیکان رجایی دو سرنشین دیدند.
سومی پشت فرمان بود!
بهار ۹۱- رحیم مخدومی
