وصیت نامه بنده خدا مصطفی اردستانی “اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون و اجعلنی من اولیائک فان اولیائک لاخوف علیهم و لا هم یحزنون اللهم انی اسئلک تجعل وفاتی قتلا فی سبیلک تحت رایت نبیک مع اولیائک و اسئلک ان تقتل بی اعدائک و اعداء رسولک و اسئلک ان تکرمنی ... ادامه مطلب »
خاطرات جنگی سرلشکر خلبان ، شهید حاج مصطفی اردستانی (۵)
پادگان چومان عراق را قبلاً بمباران کرده بودیم و در آن عملیات ، من حضور داشتم . مدتی پس از بمباران باخبر شدیم عراق نیروهای فراوانی در این پادگان گرد آورده و به ظاهر قصد تحرکاتی را در منطقه دارد . از طرف برنامه ریزان جنگی ، تصمیم گرفته شد تا قبل از اینکه اقدامی کنند ، آنها را در ... ادامه مطلب »
خاطرات جنگی سرلشکر خلبان ، شهید حاج مصطفی اردستانی (۴)
اولین روز از آبان ۵۹ ، صبح خیلی زود از منزل خارج شده راهی پست فرماندهی شدم . در این موقع از سال ، هوای تبریز رو به سردی میرود و بخصوص صبح آن روز ، نسیم خنکی که زیاد هم آزار دهنده نبود ، بر تن نفوذ میکرد و حکایت از برودت هوا در چند روز آینده میکرد ... ادامه مطلب »
خاطرات جنگی سرلشکر خلبان ، شهید حاج مصطفی اردستانی (۳)
در شب سیزدهم مهرماه ۱۳۵۹ گلولهباران پایگاه وحدتی ، توسط رژیم عراق شدت گرفته بود و با موشک « فراگ » نیز مرتب پایگاه را هدف قرار میداد . فردای آن شب قصد داشتیم در چهار دسته دو فروندی تپههای « علی گله زرد » در منطقه عین خوش را مورد هدف قرار دهیم . من به همراه سرگرد دهخوارقانی ... ادامه مطلب »
خاطرات جنگی سرلشکر خلبان ، شهید حاج مصطفی اردستانی (۲)
مختصات هدف را شمال شرقی شهر داده بودند . ما نیز هواپیماها را به همان سمت هدایت کردیم و شهر موصل را زیر بالهای آهنین خود داشتیم . ولی هرچه دنبال هدف گشتیم آن را نیافتیم . در حالی که اوج گرفته بودیم تا آمادگی لازم را برای انجام عملیات داشته باشیم ، نقطهای را در شرق شهر دیدم که ... ادامه مطلب »
خاطرات جنگی سرلشکر خلبان ، شهید حاج مصطفی اردستانی (۱)
اواخر شهریور ماه ۱۳۵۹ برای انجام یک مأموریت مخصوص اداری از پایگاه تبریز عازم تهران شدم . مأموریتم در اتاق ویژه ستاد نیروی هوایی بود و چند روزی طول میکشید . گرچه فصل تابستان رو به سپری شدن بود و رفتهرفته جای خود را به فصل سرد و خزان پاییز میسپرد ؛ اما برای من و خانوادهام بهاری در حال ... ادامه مطلب »