خانه » شهدای ورامین » شهدای ورامین (برگ 30)

شهدای ورامین

زندگی نامه شهید محمد جواد تاجیک

شهید عزیزمان در سال ۱۳۴۲ در شهرستان ورامین در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان هستی گشود .بعد از گذشت دوران شیرین کودکی پا به عرصه نوجوانی گذاشت و این زمان مصادف با اوج گیری انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام را حلمان بود . در سالهای ۵۶و۵۷ در تظاهرات و راهپیمائیها عله رژیم منحوس پهلوی شرکت ... ادامه مطلب »

وصیت نامه شهید منصور سوریان

بسم الله الرحمن الرحیم به نام خدای بزرگ که او همان رحمان است و هم رحیم و با سلام به امام عزیز و شهدای گلگون کفن با توجه به اینکه مرگ حق است و عمر دست خداست بر آن شدم که وصیت نامه ای بنویسم . انشاء الله که خدا شما را موفق کند تا بتوانید به وصیت ها عمل ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید منصور سوریان

من ازدواج کرده بودم و یک بچه هم داشتم که منصور هم ازدواج کرد من دنبال خانه ای اجاره ای می گشتم او هم همینطور یک روز خواهر بیا با هم خانه ای اجاره کنیم . خانه ای با هم اجاره کردیم بعد گفت خواهر حالا دلم می خواهد مثل شهید بهشتی که همه خانواده خود را جمع کرده و ... ادامه مطلب »

وصیت نامه شهید یزدان لرنی

بسم الله الرحمن الرحیم  آنان که ایمان آوردند از وطن هجرت کردند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند در نزد خدا و آنان رستگاران و سعادتمندان دو عالمند از آنجا که وظیفه هر مسلمان است تا وصیت نامه داشته باشد من خودم را موظف میدانم که وصییت خود را به شما عزیزانم ارائه کنم. ای حسین ... ادامه مطلب »

زندگی نامه شهید یزدان لرنی

امواج بلند و کوبنده آزمایشات الهی آنچنان انسانساز است که می توان از افرادی خاموش و ساکت انسانهایی مجاهد و مبارز بسازد انقلاب اسلامی در طی مسیر پر تلاطم و سراسر حادثه اش فصلی تازه آفرید که تا کنون آنچنان افتخار آفرینانه و قدرتمند عمل کرده است که قدر تهای شیطانی را به وحشت افکنده است شهدای انقلاب نمونه های ... ادامه مطلب »

نامه ای از شهید یزدان لرنی به خانواده اش

بسم الله الرحمن الرحیم  بنام الله در هم کوبنده ستمگران و سلام و درود بر امام امت خمینی بت شکن و درود بر شهیدان که با خون خود درس آزادگی و بندگی خدا را به ارمغان آوردند و با درود فراوان بر مجروحین جنگ حق علیه باطل . سلام من را که از قلبم سر چشمه می گیردو بر زبانم ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ کارگر ناشناس…

  خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی کارگر ناشناس « ستوان علی اصغر شرفی »  پایگاه هوایی دزفول در ابتدای جنگ تحمیلی ، محور اصلی حملات هوایی به خاک دشمن و مناطق جنگی محسوب می‌شد . از این رو خلبانان زیادی از سایر یکانها برای انجام پروازها به این پایگاه مأمور می‌شدند . سال اول جنگ بود که شهید ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ عا می‌خواندم شاید دلش نرم شود…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی دعا می‌خواندم شاید دلش نرم شود « حاج محمد شیبانی »  مدت کوتاهی از شروع جنگ تحمیلی می‌گذشت . شهید اردستانی که آن موقع درجه سرگردی داشت ، به همراه یکی از همرزمانش می‌بایستی جهت انجام دادن مأموریتی جنگی خود را به پایگاه وحدتی دزفول می‌رساندند. من در آن زمان مأمور به دادستانی ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی / تبعیض ممنوع…

 خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی  تبعیض ممنوع  « یکی از پرسنل نهاجا » در یکی از یکانهای نیروی هوایی ، مسئول خبازخانه بودم و برای جیره غذایی سربازان نان بربری درست می‌کردیم . از فرط علاقه‌ای که به تیمسار اردستانی داشتم ، یک روز برای اینکه بخشی از محبتهای ایشان را جبران کنم ، چند قرص نان بربری ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی / از وسوسه‌شیطان می‌ترسم…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی از وسوسه‌شیطان می‌ترسم « سرهنگ خلبان والی اویسی »  شهید سرلشکر خلبان ، حاج مصطفی اردستانی ، زمانی که معاونت عملیات نیروی هوایی را به عهده داشت ، مبلغی پول به یکی از دوستان همکار داده بود تا برای امر خیری مصرف کند . آن دوست ، وجه مورد نظر را به محل ... ادامه مطلب »