خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات/ شهید حسین ترینگر

خاطرات/ شهید حسین ترینگر

خاطرات شهداء

shahid-tringer---www-varamincity-com

آخرین قطره

شهید حسین ترینگر

راوی: رضا نوروزی (شوهر خواهر شهید)

وقتی داوطلبانه عازم جبهه شد، گفت: «من تا آخرین قطره‌ی خونم رو می دم تا بعثی ها رو از خاک کشورم بیرون کنم و برای پاداش این کارم به کربلا می‌رم و از نزدیک قبر سیدالشهداء (ع) رو زیارت می‌کنم.»
ماه‌ها در جبهه‌ بود. در جبهه‌ی بستان، جبهه‌ی شوش، عملیات طریق القدس، عملیات بیت المقدّس، عملیات رمضان، محّرم و … حضور داشت. حالا دیگر می‌گفت: «اینقدر می‌رم جبهه تا شهید بشم.»
جا‌ی سالمی توی بدنش نمانده بود. بدنش شده بود فرودگاه ترکش‌ها. در عملیات مسلم بن عقیل (ع) سرانجام به آرزویش رسید.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.