خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطره ای از شهید محسن سوریان

خاطره ای از شهید محسن سوریان

 خواهر شهید محسن سوریان :

محسن ۱۴ سال بیشتر نداشت و برای رفتن به جبهه در شناسنامه اش دست برد و سن خود را قانونی کرد . شبی که می خواست به جبهه برود خوابی را تعریف کرد که مرا تکان داد . گفت خواب دیدم من و با عده ای دیگر  مرده ایم . هرکدام را جداگانه در قبر قرار دادند با خودم می گفتم خدایا چکار کنم الان چه بلایی سرم می آید مرا چه کار می کنند نا گهان دیدم آقایی آمد و یکی یکی قبرها دید و با انها صحبت می کرد نوبت من که رسید گفت بروم ببینم این پسرم چکار کرده است . آنجا فهمیدم که او امام حسین (ع) است .

———————————————–

تهیه شده توسط بسیجیان پایگاه شهید محراب مدنی و نمازگزاران مسجد مهدیه کارخانه قند

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.