آیتالله سید مرتضی محمودی در خطبههای نماز جمعه ورامین پس از دعوت خود و نمازگزاران به رعایت تقوای الهی با اشاره به تاکید اسلام بر تغذیه از رزق حلال گفت: تغذیه حرام در آینده و سرنوشت فرزندان ما تاثیرگذار است.
همه گناهها از ضعف اعتقادات انسان نشات میگیرد
امام جمعه ورامین افزود: غذای حلال و حرام بسیار مهم است، مادر مکرمه شیخ حسین انصاری که از شخصیتهای برجسته علمی است هیچگاه بدون وضو فرزندش را شیر نداد، هیچ گاه در تربیت آن فرزند کوتاهی نکرد و تمام همت خود را گذاشت.
این مسئول با اشاره به روایتی از امام جواد (ع) اضافه کرد: حضرت یکی از مواردی که در نصایح شیعیان بکار میبرد آن است که انسان همواره در محضر خدا است، بدانید اگر ما همواره خود را در محضر باری تعالی ببینیم، علم باری تعالی محیط به عالم است و حتی به نیتهای ما عالم است.
نماینده ولی فقیه در شهرستان ورامین اظهار داشت: اگر بنده و امثال من و شما خدا را در تمام لحظههای زندگی حاضر ببینیم، خلاف، خیانت، دروغ، کمفروشی، کمکاری، دین فروشی و … هرگز نخواهیم کرد، ما خیلی چیزها را نمیبینیم اما باید بدانیم دو فرشته همواره کاتب اعمال ما هستند.
آیتالله محمودی اضافه کرد: همه گناهها از ضعف اعتقادات انسان نشات میگیرد، باید خدا را به خوبی بشناسیم و بدانیم همواره در برابر چشمان خداوند هستیم.
سالروز ولادت امیرالمومنین(ع)/ مظلومیت حضرت امیر(ع)
وی در خطبه دوم نماز جمعه نیز پس از دعوت خود و همه خواهران و برادران نمازگزار به رعایت تقوای الهی با تقدیر از زحمت کشان هلال احمر به سالروز ولادت حضرت علی(ع) اشاره و تأکید کرد: در برخی از مسائل و موضوعات مثل و مانندی در عالم ندارد این امام بزرگوار که از جمله آن ولادت ایشان در خانه کعبه است که منحصر به فرد است.
خطیب نماز جمعه ورامین اظهار داشت: ولادت حضرت در کعبه به صورت اعجازآمیز بود دیوار کعبه خود به خود شکافته میشود و فاطمه بنت اسد وارد کعبه میشود و توسط زنان برجسته عالم که از دنیا رفتند و حورالعینها مورد پذیرایی قرار میگیرد.
وی افزود: در کعبه آب و غذایی نبود، حتی کلیددار کعبه نتوانست با قفل درب کعبه را تا ۳ روز باز کند، آب و غذای بهشتی میآمد، تا ۳ روز صحبت فاطمه بنت اسد در تمام مکه مطرح شد تا روز سوم که درب باز میشود و آن بانوی مکرمه فرزند نوزادش را در آغوش گرفته و از خانه خارج میشود.
این مسئول مظلومیت امیرالمومنین(ع) را مورد اشاره قرار داد و خاطر نشان ساخت: حضرت علی(ع) در سن ۱۳ سالگی اولین شخصی بود که با پیغمبر اکرم(ص) بیعت کرد، در آن حادثه که میخواستند از ۴۰ قبیله بریزند و پیامبر(ص) را بکشند حضرت علی(ع) در بستر پیامبر(ص) خوابید تا دین بماند.
حضرت آیتالله محمودی اظهار داشتند:حضرت علی(ع) در تمام جنگها حضور داشت و بزرگان دنیای کفر را کشت، حضرت(ع) مظلوم بود، شبانه دفنش کردند و در زمان هارون با نزدیک به ۲۰۰ سال از شهادت ایشان کسی مکان دفن حضرت را نمیدانست.
ایشان سپس انقلاب اسلامی را ادامه حرکت اسلامی ناب صدر اسلام دانسته و عنوان کردند: مطمئن باشید ادامه دهنده راه امیرالمومنین(ع) هستید و این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) خواهد رسید، این مشیت الهی است لکن ما نباید کنار بنشینیم، باید آگاه باشیم و حیله های دشمن را بشناسیم.
میخواهند نسل شیعه را به اقلیت بکشانند
آیتالله محمودی تصریح کرد: دشمنان ما سعی و تلاش میکنند تا ۲۰ الی ۳۰ سال دیگر کل ایران را با نسل خود تسخیر کنند، دشمن دست بردار نیست.
با سابقه ترین امام جمعه کشور در ادامه نامه امیرالمومنین(ع) به عثمان بن حنیف حاکم بصره را مورد اشاره قرار داد و خاطر نشان ساخت: حاکم بصره یکی از یاران بزرگ و با وفای علی(ع) بود وی در میهمانی یکی از اهالی بصره شرکت کرده در حالی که نه آن مال حرام بود و نه آن کار خلاف، لکن مستمندان در آن نبودند و تنها اشراف حضور داشتند.
ایشان اضافه کرد: حضرت نامهای به حاکم بصره نوشتند که “گمان نمیکردم تو میهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندان را به جفا رانده است و بینیازشان خوانده، آگاه باش هر پیروی را پیشوایی است که پی وی را پوید و از نور دانش او روشنی جوید بدان که پیشوای شما بسنده کرده است از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان را خوردنی خویش نموده. بدانید که شما چنین نتوانید کرد.”
نماینده ولی فقیه در شهرستان ورامین افزود: این خطاب حضرت علی(ع) به تمامی مسئولان و مدیران امروز هم هست، آگاه باشید که مبادا در پر کردن جیبهای خود قدم بردارید، وظیفه شما خدمت به مردم مظلوم و مستمندان و فقیران جامعه است.
ایشان تصریح کردند: تا زمانی که مستمند در جامعه داریم پوشش اشرافی و زندگی اشرافی برای مسئولین و مدیران کشور پسندیده نیست. به رهبر و پیشوای خود و ساده زیستی رهبری نگاه کنید، ما پیروان امیرالمومنین(ع) هستیم.
fars
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام در تاریخ ۱۳۷۰/۵/۲۳ :
شما چگونه میخواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیتالمال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم – مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند! – و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزو هوشیارترین ملتها بودهاند؛ امروز هم به برکت انقلاب از هوشیارترینهایند؛ از هوشیارها هم هوشیارترند. آقایان! مگر مردم نمیبینند که ما چگونه زندگی میکنیم؟
آن وقتی که جوان حزباللهی ما به جهاد یا به سپاه یا به فلان وزارتخانه میرفت و به او میگفتند که چهقدر حقوق میخواهی، میگفت این حرفها چیست، مگر من برای حقوق آمدهام؟ اصرار میکردند که بالاخره زندگی خودت و زن و بچهات باید بگردد؛ یک چیزی بگیر. به نظر شما اینها افسانه است؟ به نظرم اگر شما بروید در دنیا این را نقل کنید، چنانچه کسی وضع چند سال قبل ما را ندیده باشد، خواهد گفت که افسانه است؛ ولی این واقعیت است. این رویداد، در همین ایران و در همین تهران و در همین وزارتخانههای ما اتفاق افتاد؛ یکی، دو مورد هم نبود. نمایندهی مجلس وقتی اول بار به او حقوق دادند، خجالت کشید حقوق را بگیرد! بعضی از دوستان ما در دورهی اول نمایندگی مجلس، شرمشان آمد و ننگشان کرد که حقوق بگیرند! گفتند ما حقوق بگیریم؟!
برادران! من و شما داریم از آن ذخیره میخوریم؛ فراموش نکنید، آن را مردم دیدند. نمیشود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلیشان از اولیات زندگی محرومند.
در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت. نمیگویم مثل پیامبر باشیم، نمیگویم مثل امیرالمؤمنین – که شاگرد پیامبر بود – باشیم؛ که انسان آن مطالب را که میخواند، تنش میلرزد. امیرالمؤمنینی که زهدش در زندگی و دنیا مَثَل سایر است و مسلمان و غیرمسلمان آن را میدانند، دربارهی پیامبر میگوید: «قد حقّر الدّنیا و صغّرها و اهون بها و هوّنها»(۱۶)؛ دنیا را تحقیر کرد – یعنی همین لذایذ و بهرهمندیها و برخورداریهای دنیا را کوچک کرد – به آنها توهین کرد و سبکشان نمود.
در قُبا برای پیامبر آب آوردند و چیزی هم مثل عسل قاطی آن کردند. پیامبر فرمود: من این را حرام نمیکنم، اما نمیخورم. این دو، دو چیز است؛ یا آب یا عسل. آن را از ما نخواستهاند. اگر از من و شما بخواهند، پدرمان درآمده است! مگر ما میتوانیم آنطور زندگی بکنیم؟ پیداست که آن نفس قدسی ملکوتی، یک چیز دیگر است.
امیرالمؤمنین در همین جمله میفرماید که خدای متعال به پیامبر فهماند که اگر من دنیا را به اختیار از تو میگیرم، برای این است که چیز شیرینتری به تو بدهم. آن چیز شیرینتر را اولیای خدا میدیدند. من و شما آن را حس نمیکنیم؛ اما در آن راه باید برویم، در آن راه باید قدم برداریم، کمتر خرج کنیم، کمتر بذل و بخشش بیجا کنیم، کمتر به زندگی شخصی خودمان بپردازیم.
من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همهمان اینطور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانهی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشتهایم، همین کافی است؟! نه، ما هم مترفین میشویم. واللَّه در جامعهی اسلامی هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیهی شریفهی «واذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها»(۱۷) بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش میآورد.
اندازه نگهدارید؛ دولت مخارجش زیاد و سنگین است. مخارج سنگین دولت منجر به این میشود که مثلاً در فلان بخش سوبسید را بردارند. این، سیاست درست و متین و منطقی هم است؛ شکی در آن نیست، باید هم انجام بگیرد، چارهیی هم نیست، روی مردم هم فشار میآید؛ اما این مخارج را منصفانه قرار بدهیم و خودمان به دست خودمان بر مخارج چیزی اضافه نکنیم.
اگر مبلغی از مخارج دولت، عبارت از تغییر دکوراسیون اتاق مدیر کل و معاون وزیر و وزیر و فلان مسؤول قضایی و فلان مسؤول در بخشهای گوناگون دیگر باشد، این جرم و خطاست. اگر یکی از مخارج دولت این باشد که فلان تعداد ماشین جدید بیاوریم و بین دستگاهها تقسیم بکنیم، ما حق نداریم این را جزو مخارج دولت حساب کنیم و به حساب آن از سوبسید مردم بزنیم. نه، این خلاف است. برای این کارها حد بگذارید. دستگاهها باید بخشنامه کنند و در مورد این تغییر دکوراسیونها و تغییر خانهها و خرجهای اضافی حدی معین بکنند. من نمیگویم مثل بعضی از تندروها باشیم که میگویند در مسجد بنشینیم و وزارت کنیم؛ نه، در مسجد نمیشود. وزارت کردن، یک ساختمان و چهار تا اتاق و تعدادی مسؤول و یکمقدار هم بالاخره امکانات برای زندگی آن آقایی که میخواهد خدمت بکند، میخواهد؛ اما باید در حدی باشد.
گاهی از جاهایی گزارشهای نومیدکنندهیی میرسد و در برخی موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانیش مینشیند؛ رعایت کنید. سؤال میکنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ میگویند که اشکال امنیتی داریم! چه اشکال امنیتی؟! آقایان مسؤول در شورای امنیت کشور یا جاهای دیگر، بنشینند معین کنند و مسأله را در جایی ببُرند؛ من هم اگر باید دخالت کنم، بگویید در جایی دخالت کنم. این چه وضعی است که همینطور بیحساب و کتاب جلوی هر وزارتخانه و ادارهیی، دهها ماشین به رنگهای گوناگون متعلق به مسؤولانِ آنجا به چشم میخورد؟! چه کسی چنین چیزی را گفته است؟
گزارش آمده که روحانی عقیدتی، سیاسی در یکی از دستگاهها، خودش ماشین دارد، ولی ماشین دولتی سوار میشود! من نوشتم که حق ندارد این کار را بکند. برای من جواب آمد که این کار رویه است و همه میکنند! این آقا خودش یک ماشین دارد، که برای خودش لازم است؛ یکی هم خانمش دارد و نمیشود که خانمش از این ماشین استفادهکند! عجب! این چه حرفی است؟
من الان اعلام میکنم و قبلاً هم نوشتم و این را گفتم که آن وقتی که آقایان امکانات شخصی دارند، حق ندارند از امکانات دولتی استفاده بکنند. اگر ماشین دارید، آن را سوار شوید و به وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛ ماشین دولتی یعنی چه؟ واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمیگرفتم که مرتب ملاحظهی جهات امنیتی را توصیه میکنند، بنده با ماشین پیکان بیرون میآمدم.
به حد ضرورت اکتفا کنید و اندازه نگه دارید؛ اینها ما را از مردم دور میکند، روحانیون را از مردم دور میکند. روحانیون، به تقوا و ورع و بیاعتنایی به دنیا در چشمها شیرین شدند. بدون ورع و بدون دورانداختن دنیا، نمیشود در چشمها شیرین ماند. مردم رودربایستی ندارند؛ خدا هم با کسی رودربایستی ندارد.
من بارها عرض کردهام که خدای متعال در چند جای قرآن دربارهی بنیاسرائیل میگوید: «و فضّلناهم علیالعالمین»(۱۸)؛ ما شما را بر همهی مردم دنیا برتری دادیم. همین بنیاسرائیلند که باز قرآن دربارهی آنها میفرماید: «و ضربت علیهم الذّلّه والمسکنه و باؤا بغضب مناللَّه»(۱۹). چرا؟ رفتار خود آنها موجب چنین وضعیتی شد. مگر خدا با من و شما قوم و خویشی دارد؟ مگر خدا با جمهوری اسلامی و با این اسم قوم و خویشی دارد؟ من و شما هستیم که باید معین کنیم این جمهوری، اسلامی است، یا اسلامی نیست؛ این هم در رفتار ماست.
البته بسیاری هم هستند که دندان این چیزها را کشیدهاند و دور انداختهاند و به زندگی ساده ساختهاند و وسوسهها اینها را به طرف خودش نکشانده است. من اینها را در میان مسؤولانمان – معممان و غیرمعممان – میشناسم؛ کم هم نیستند. اینی که من عرض میکنم، جمع و اقلیتی هستند؛ اکثریتی نیستند. واقعاً جمع قابل توجهی هستند که به این چیزها بیاعتنایند و همانطوری که قبل از انقلاب و اول انقلاب زندگی میکردند، همانگونه زندگی میکنند؛ این درست است. پس، محبت و اعتماد مردم، از راه بیان صادقانه و صحیح واقعیتها حاصل میشود.