حسین خلیلی، آزاده و جانباز ورامینی که سابقه ۱۱۵ ماه اسارت دارد و جانباز ۵۰ درصد است، اظهار داشت: سال ۱۳۳۰ در شهرستان ورامین به دنیا آمدم و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۵۹ به همراه عدهای از معلمان و دانشآموزان ورامین با اعتقاد به اینکه اگر در شرایط فعلی به استقبال دشمن نرویم، دشمن به استقبال خانوادههایمان میآید، از طریق مسیری که زیر آتش نیروهای خودی و دشمن قرار داشت، وارد منطقه آبادان شدیم.
آن زمان خودرو و مهمات را نیز از ورامین به همراه خود به منطقه بردیم، چرا که در آن زمان نیروهای خودی در شرایط سختی از نظر تسلیحات و مواد غذایی به سر میبردند و تنها برای ۲۴ ساعت، مواد غذایی و مهمات به نیروها داده میشد.
در یکی از حملههای عراق علیه ما که متقابلاً با عملیات ما روبرو شد؛ هنگامی که در ایستگاه ۷ آبادان بنده به همراه تعدادی دیگر از نیروها، جایگزین نیروهای قبلی شدیم، مدتی پس از آغاز حمله، عملیات ما با شکست مواجه شده و در نتیجه بنده به اسارت نیروهای عراقی درآمدم و به اسارتگاه موصل یک منتقل شدم.
به این ترتیب ماه رمضان سال ۵۹، نخستین ماه رمضانی بود که در اسارت گذراندم؛ رمضانی در تابستان گرم عراق. با توجه به شرایط سخت گرما و وضعیت غذایی دوران اسارت، به این نتیجه رسیدیم که عراق قصد شناسایی اسرایی را دارد که میخواهند روزه بگیرند و حساسیت زیادی به این مسئله داشت.
در اسارتگاه موصل یک، ۹۰۰ نفر از نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای مردمی شامل پیرمردها و حتی پیرزنها حضور داشتند که بیش از نیمی از آنها روزه میگرفتند؛ در نتیجه تصمیم گرفتیم آمار روزهداران را با شجاعت تمام به نیروهای عراقی اعلام کنیم.
در آن زمان حضرت امام(ره) صراحتاً اعلام کرده بودند صدام کافر است. کلام ایشان برای نیروهای عراقی خیلی گران تمام شده بود و در وضعیت روحی خوبی قرار نداشتند. در نتیجه رژیم عراق برای اینکه به همگان به ویژه به ما ثابت کند که صدام مسلمان است، امکانات مورد نیاز روزهداران به ویژه مواد غذایی لازم و نسبتاً خوبی برای سحری و افطار ما فراهم کرد.
فارس