خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید علی قمی (۶) // پیام صیاد شیرازی برای شهادت قمی ، تشییع باشکوه و …

خاطرات شهید علی قمی (۶) // پیام صیاد شیرازی برای شهادت قمی ، تشییع باشکوه و …

http://dlnew.ir/varamincity.com/tasavir/shohada/tasavir-shohadaye-varamin/shahid-ali-ghomi---www-varamincity-com-03.jpg

————————————————————————————————————-

حقوقش را قطع می کنند

احمد قمی

علی آقا تصمیم می گیرد برای مقابله با ضد انقلاب، به کردستان اعزام شود. از طرف پادگان به او می گویند: اگر در پادگان نماند، حقوقش را قطع می کنند. ولی او باز هم در پادگان نمی ماند و به غرب کشور می رود تا شایستگی هایش در آن جا بیشتر به کار آید.

————————————————————————————————————-

شیر کردستان

احمد قمی

وقتی علی آقا شهید شد، اهل محل کوچه خان را چراغانی خوبی کردند. سرهنگ شیرازی، که ارتشی بود و در رده های بالای ارتش خدمت می کردروبروی خانه ی ما می نشست. در کوچه من را دید و گفت: شهید قمی با شما چه نسبتی داشت؟ گفتم: برادرم بود. می گفت: عجیب است که من بچه پیشوایم، ولی او را نمی شناسم! می گفت: در کردستان او را «شیر کردستان» نام نهاده بودند. وقتی او شهید شد، هلهله و شادی دشمن را از رادیوی شان می شنیدم.

————————————————————————————————————-

بهترین نویسنده

احمد قمی

کردستان را مثل کف دست می شناخت. کارشناسایی علی آقا عالی بود. هیچ نکته ای از نگاه تیزبینش رد نمی شد. مصطفی ایزدی، یکی از دوستان او عبارت قشنگی درباره ی علی آقا و کردستان گفته است که قابل تأمل و تعمق است.

((اگر بخواهیم کتاب قطوری درباره ی کردستان بنویسیم، بهترین نویسنده ای که می تواند آن را بنویسد، علی قمی است.))

————————————————————————————————————-

علی آقا شهید شد

احمد قمی

وقتی سه راهی نقده برگشتیم، پادگان عزادار بود و با حجله ای که جلوی دفتر فرماندهی بود، مواجه شدم. جنس نگاه رزمنده ها به من ترحم آمیز بود. غروب بود، غروبی سخت دلگیر و من نیز مبهوت این غروب. چهره های بچه ها گواهی می داد که اتفاقی رخ داده است. نگاه غمگین پادگان به من می فهماند که علی آقا شهید شده است.

————————————————————————————————————-

 پیام صیاد

احمد قمی

عملیات والفجر ۲، عملیات مهمی بود. شهید صیاد شیرازی که فرمانده عملیات بود در این عملیات واله و شیدای علی می شود پس از شهادتش پیام زیبایی داد؛

((شهادت سلاح همیشه برّان شیعه که از آغاز عاشورای سال ۶۱ هجری تا به امروز در دست فرزندان شجاع اسلام می غرّد و می جوشد و در این غرّش و جوشش همه یزیدیان تاریخ را در مزبله ی نیستی به دست فنا می سپارد و ندای هل من ناصرٍ یَنصُرنی حسین(ع) را در گوش تاریخ طنین افکن کرده و همه ی مأذنه های ایمان را با عطر گلبانگ محمدی عطرآگین می کند. چه زیبا رفتی به دیار دوست و چه ردای سرخ عشقی بر تن شهید که خدایش را جاودان کرده، مبارک باد این خاعت خونین الهی بر راهیان راه حسین(ع) و خدایا توفیق عمل و تداوم راهشان نصیب فرما!

شهادت فرزند برومند امام وسردار رشید اسلام برادر علی قمی، قائم مقام تیپ ویژه شهدا بر او و فرمانده اش پیر جماران و برامّت امام ، این رهروان راهش و بر همه ی هم رزمان و هم سنگرانش مبارک باد! مبارک باد این خلود در جوار رحمت حق جلّ و علا.

یا ایتها النفس المطمئنه! ارجعی الی ربّک راضیه مرضیه فأدخلی فی عبادی وَادخلی جَنّتی.))

سرهنگ علی صیاد شیرازی

————————————————————————————————————-

تشییع با شکوه

احمد قمی

 چهار بار تشییع شد و هر بار با شکوه؛ یک بار بر روی دست های مردم اورمیه. یک بار پس از نماز جمعه تهران و بعد در ورامین و پیشوا.

در پیشوا مردم او را خوب نمی شناختند. مردم پیشوا پیکر نحیف و چالاک علی را روی شانه هایشان تشییع می کردند. در پیشوا هم غریب بود. البته این غربت ریشه در رفتار و سلوک او داشت.

————————————————————————————————————-

منبع : کتاب ” کوچ لبخند ” نوشته ی حسین قرایی

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.