خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید علی قمی (۴) // مربی توانمد پادگان ، لباس سبز سپاه و …

خاطرات شهید علی قمی (۴) // مربی توانمد پادگان ، لباس سبز سپاه و …

http://dlnew.ir/varamincity.com/tasavir/shohada/tasavir-shohadaye-varamin/shahid-ali-ghomi---www-varamincity-com-01.jpg

———————————————————————————————————————————–

کتابخوانی

غلامرضا علاماتی

قمی برای مسائل فرهنگی اهمیت ویژه ای قایل بود.در کتابخانه حضور پیدا می کرد. مشتری پر و پا قرص کتاب های شهید مطهری و شهید دستغیب بود. یک روز دیدم کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب در دستش جلوه نمایی می کند. هم خودش کتاب می خواند و هم برای مطالعه به بچه ها توصیه می کرد. نیروها را به کتاب و کتابخوانی دعوت می کرد.

———————————————————————————————————————————–

مربی توانمد پادگان

غلامرضا علاماتی

در سپاه کردستان بحث شد که برای موفقیت در کردستان به پگان های مخصوص احتیاج داریم. محمد بروجردی که آن زمان فرماندهی سپاه غرب کسور را به عهده داشت، پادگان آموزشی در کرمانشاه مستقر کرد. قمی از مربیان توانمند آن پادگان بود. بروجردی از همان مربی ها و کادر آموزشی اش یک گردان ویژه ساماندهی کرد که این گردان ویژه به کردستان منتقل شد و سنگ بنای تیپ ویژه شهدا شکل گرفت.بعدها کاوه هم به این یگان پیوست.

———————————————————————————————————————————–

مربی آموزشی

غلامرضا علاماتی

قمی ابتدا مدتی به کرمانشاه اعزام می شود. آن جا همراه کاوه، کاظمی و گنجی زاده در پادگان آموزشی «شهید منتظری» به عنوان مربی آموزشی، به تعلیم و آموزش نیروهای رزمنده می پردازد. پس از مدتی همراه این دوستان راهی کردستان می شود و در «تیپ ویژه ی شهدا» خدمت می کند.

———————————————————————————————————————————–

لباس سبز سپاه

غلامرضا علاماتی

 خیلی دوست داشت لباس سبز سپاه را به تن کند و رسمی سپاه شود. به دلیل جراحتی که قبل از انقلاب بر او وارد شده بودف پای راستش از پای چپش کوتاه تر بود و همین مانعی شد که موقع ثبت نام نمی گذاشت علی قمی به عشقش برسد.

خیلی به سپاه رفت و آمد می کرد، از هیچ تلاشی برای اینکه عضو سپاه شود دریغ نکرد. بالاخره، با هر زحمتی که بود، از او به عنوان نیرویی که در پادگان امام حسین(علیه السلام) می خواست آموزش ببیند ثبت نام کردند و این شروعی بود که به زودی نیروی رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.

———————————————————————————————————————————–

مربی آموزش

غلامرضا علاماتی

در حین آموزش در پادگان امام حسین (علیه السلام) خوب درخشید. فرماندهان دیدند که علی قمی چابک و چالاک و در کسب مهارت ها توانمند است. پس از سه ماه آموزش، او یکی از مربیانی بود که برای آموزش نیروها به کردستان اعزام شد.

———————————————————————————————————————————–

ستون کشی

غلامرضا علاماتی

 جاده ی سایین دژ به بوکان بسته بود. عملیاتی انجام شد. باید ستون کشی می کردیم. ستون کشی به چه معناست؟ یک تعداد نیرو را سوار خودروها می کردیم و در تاریکی شب مقداری از مسیر را طی می کردیم تا به ضد انقلاب نزدیک شویم و متوجه نشوند.

یکی از فعالیت های ارزشمند قمی همین ستون کشی بود که ماشین ها را به خط کند؛ چون نیروی تامین نداشتیم، اول ستون حرکت می کرد. سعی می کرد که کمین به ستون نخورد. بعد همه ی راننده ها را توجیه می کرد که چراغ هایشان را خاموش کنند. کسی ترمز نکند، در ساماندهی و کتنرل و هدایت این نیروها قمی نقش کلیدی را بازی می کرد. در نتیجه بدون این که ما شهیدی تقدیم کنیم،عملیات با موفقیت انجام شد و چند تا کشته هم از ضدانقلاب گرفتیم. مسیر باز شد و در تکاب و سایین دژ دور زدیم و با کل خودورها مانور سنگینی دادیم.

———————————————————————————————————————————–

منبع : کتاب ” کوچ لبخند ” نوشته ی حسین قرایی

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.