خانه » اخبار و رویدادها » گفتگو رجانیوز با رحیم مخدومی دبیر دو دوره جشنواره داستان فتنه

گفتگو رجانیوز با رحیم مخدومی دبیر دو دوره جشنواره داستان فتنه

 رحیم مخدومی

بعضی کارها هیچ وقت جای خالی‌شان به چشم نمی آید، تا اینکه یک نفر همیت کند و آن کار را انجام دهد. از آن به بعد است که همه می‌فهمند که عجب کاری می‌شد کرد و اصلا به فکر نبودیم. جشنواره داستان فتنه یکی از این کارهاست. با اینکه کلی فتنه و غائله و کودتا از سر این ملت گذشته است اما تا حالا کسی فکر نمیکرد که میشود برای آنها جشنواره داستان برپا کرد و کلی داستان نوشت و بعد آنها را چاپ کرد تا همه آن ماجرها ثبت ادبی شود. اما رحیم مخدومی نگذاشت فتنه ۸۸ هم به غائله کوی دانشگاه، سی خرداد و… تبدیل شود، آنهم در پیشوای ورامین، از توابع تهران! جشنواره فتنه دو دوره برگزار شد و یکی از نتایج آن ده جلد کتاب است که چند عنوانش چاپ شده است. گفتگوی ما با مخدومی وقتی انجام شد که ظاهرا خبری از برگزاری سومین دوره جشنواره نیست. چرایش را در گفتگوی زیر بخوانید.

وقتی فتنه ای به بزرگی و حساسیت فتنه ۸۸ به کشوری تحمیل می‌شود، انتظار و برداشت عموم مردم این است که حتما همه نهادها و امکانات نظام بسیج می‌شوند تا از کیان کشور دفاع کنند. در بعد فرهنگی و هنری هم حتما باید اینطور باشد دیگر! آیا از جشنواره داستان فتنه هم چنین پشتیبانی صورت گرفت؟
نه متأسفانه. در این خصوص هم مردم ثابت کردند از خواص مصطلح جامعه جلوترند. به نظرم اشتباهاً توده مردم را عوام خطاب می کنند و برخی علما، اندیشمندان، نویسندگان، هنرمندان و صاحبان میز و منصب و قدرت را خواص! آنچه پیداست این اسمی است که ما خودمان بر حسب خودشیفتگی روی خودمان گذاشته ایم. والّا منهای اقلّ خواص، کجا سراغ دارید در تشخیص و عمل به گردپای مردم رسیده باشیم؟ فتنه ای که به استناد صحبت‌های رهبر نظام تا پای براندازی نظام پیش می رود، آیا ارزش این را ندارد که هر یک از نویسنده های منتسب به انقلاب برایش چیزی بنویسند؟ هر یک از هنرمندان برایش کاری بکنند؟
جشنواره که برپا شد، انتظار داشتیم کسانی که با نان و نمک انقلاب نویسنده و صاحب نام و نان شده اند، داستان بنویسند یا لااقل مثل بزرگانی همچون محمدرضا سرشار، امیرحسین فردی، جعفر ابراهیمی و احمد شاکری از جشنواره تفقد نمایند. امّا اثر تخریبی فتنه بعضی ها را چنان به شبهه افکنده بود که هنوز در فتنه بودن یا نبودن آن غائله عظیم تردید داشتند!
مثلا مسؤولین بعضی سایت ها و خبرگزاری های انقلابی که منتسب به نظام بودند، برای انعکاس اخبار جشنواره امتناع کردند.
عَلَم جشنواره را مردم به اهتزار درآوردند. مردمی بودن جشنواره یک شعار نیست. نود و نه درصد سایت ها و وبلاگهایی که کم کاری خبرگزاری های بزرگ را جبران کرده و اخبار جشنواره را انعکاس دادند، شخصی و مردمی بودند. هنوز که هنوز است من بسیاری از آن ها را نمی شناسم. از روی اخلاص و تعهدی که داشتند آمدند وسط معرکه. درست مثل اولین روزهای دوران انقلاب و دفاع مقدس که به میدان رفتن در اوج مظلومیّت و گُمنامی بود و در جایی هم به جز دفتر الهی ثبت نمی شد.
یعنی آیا این قضیه نشان دهنده نفوذ سمپاتهای فتنه گران در مراکز تصمیم گیری فرهنگی و هنری ماست یا دلایل دیگری دارد؟
اگر ادعا می شود که فتنه پیچیده است و درست هم ادعا شده، باید تبعات سخت و شکننده آن را بپذیریم. فتنه وقتی فتنه است که توان فریب خواص را داشته باشد. فتنه ای که به فقیه عالیقدر رحم نمی کند، چه تضمینی هست به من نویسنده یا متولی فرهنگی و علی الظاهر انقلابی رحم کند؟
این درحالی است که بنا بر فرض محال بپذیریم پست های کلیدی نظام، به ویژه گردنه های فرهنگی در دست متولیان انقلابی است. و الّا به جای اغفال باید از خیانت سخن بگوییم.
اصلا غیر از نهادهای تصمیم گیر یا پشتیبانی کننده فرهنگی، چرا خود انتشاراتی های اسم و رسم دار در این زمینه وارد نمیشوند و تولیدات ادبی ندارند؟
همیشه امکان این هست که جنگ سخت یک شبه به وجود بیاید و یک شبه هم به پیروزی برسد، امّا برای جنگ نرم چنین فرضیه ای محال است. حوزه هنری و صدا و سیما و وزارت ارشاد با یک سبقه سی و چند ساله به چنین طول و عرضی رسیده اند. در طول این سی و چند سال چه کسانی بر این سه عقبه فرهنگی و با چه قصد و توانی تصدی گری کرده اند؟
هنرمندان امروز جامعه ما محصول نوع نگاه و مدیریت آن حضراتند. اگر امروز آقای مؤمنی به خاطر تطهیر سینماهای حوزه هنری از فیلم های ناپاک در میدان تنها می ماند، چوب وادادگی مدیران پیشین را می خورد. و متأسفانه باید عرض کنم اگر پرچم تطهیر در حوزه های دیگر فرهنگی نیز به اهتزاز درآید، نتیجه مثل تطهیر سینما خواهد بود. چرا که متولیان فرهنگی در طول سه دهه انقلاب نه فیلمساز تربیت کرده اند، نه نویسنده و نه کارشناس فرهنگی. آوینی ها خودشان آوینی شدند! البته به برکت انقلاب.
خاطره ای از حمایت یا احیانا مخالفت و سنگ اندازی نهادها در راه برگزاری جشنواره فتنه دارید؟ در مکاتباتتان یا گفتگوها با این نهادها به موضوع جالبی برخوردید؟
یکی از مسؤولین ارشد استان در جمع مسؤولین شهرستان ورامین ادعا کرد باید به این حرکت ها کمک شود. گفتیم می خواهیم دو تا از کتابهای جشنواره را چاپ کنیم. گفت: دوتا چیه، بگو ده تا! الان دو سال از بلوف آن آقای ارشد می گذرد و دستور کمک وی در کارتابل ها بازی می خورد.
یکی از مدیران ارشد فرهنگی گویا نیاز داشت خود را حامی جشنواره فتنه نشان دهد. گفت: جوایز جشنواره را کمی وزین تر کنید، من کمکتان می کنم. ما وزین کردیم و هزینه مان رفت بالا. حالا یک سال از بلوف این یکی هم می گذرد.
رییس اداره آموزش و پرورش یک منطقه و مدیرکل فرهنگی یک جای دیگر، تعداد  قابل توجهی از کتابهای رسول آفتاب را در نسیه بردند که در محافلشان آبروداری کنند. تا حالا بریز و بپاشهای زیادی داشته اند، اما شاید نمی دانند بنیه اقتصادی یک سنگر فرهنگی را ضعیف کرده اند.
کتاب های جشنواره در فروشگاه یکی از ارگان های انقلابی به معرض فروش گذاشته شده بود. مدیر کل آن اُرگان برآشفت و گفت این ها رقیب ما هستند. کتابهایشان را جمع کنید! البته به نظرم این یکی را راست می گفت. چون بعضی مسؤولین به جای این که فعالیّت های خودجوش مردمی را مقوی نظام ببینند، تضعیف کننده خود می بینند. گویا “خود” بیشتر از چیزهای دیگر ذهنشان را مشغول کرده.
فقط از تلخی ها نگویم. بهمن درّی معاون سابق فرهنگی وزارت ارشاد، قبادی مشاور معاون فرهنگی و حسنی مدیرعامل بنیاد ادبیات داستانی، جشنواره را تنها نگذاشتند.
در دو دوره برگزاری جشنواره فتنه چند اثر به دبیرخانه ارسال شد؟ ابتدا که طرح برگزاری جشنواره فتنه به ذهنتان رسید، فکر می کردید چنین استقبالی شود؟
وقتی از دو دوره جشنواره مردمی ده عنوان کتاب یه دست می آید، به نظرم رکورد قابل تأملی در جشنواره های فرهنگی شکسته شده است. ازاین ده تا، شش عنوانش را چاپ کرده ایم. دو عنوان آماده شده برای چاپ و دو عنوان منتظر تقویت بنیه اقتصادی است.
از میان اینهمه داستان که رسیده و یا توایدات تصویری و… سایر نهادها که درباره فتنه تولید شده اند، آیا هنوز وجهی از فتنه یا نه دی وجود دارد که به آن پرداخته نشده و مغفول مانده است؟
ریشه اصلی فتنه در خارج از کشور است. سران داخلی فتنه، کرم های اغفال شده ای هستند که با ضرب و زور آن ها از تنه درخت انقلاب بالا رفته اند. آنقدر که این کرم ها دیده شدند، سران مستکبر دیده نشدند. عمر کرم ها زودگذر است، امّا آن ها به زودی نمی میرند. بعد از این کرم ها، کرم های دیگری را عَلَم می کنند. این بُعد فتنه خیلی کم دیده شده است.
در تقسیم بندی کلاسیک، داستانهای با موضوع فتنه در کدام دسته قرار میگیرند؟ احتمالا داستان سیاسی دیگر!
در یک نگاه کلی، داستانها همه سیاسی اند. حتی داستان های خنثی و اروتیک. آن ها مخاطب خود را در مقابل جریانات اجتماعی به تغافل و مستی دعوت می کنند. هر داستان که بر موضع گیری مخاطب اثر بگذارد، سیاسی است. حالا یکی کم اثر تر، یکی پُر اثر تر. یکی مخاطب را به سیاهی و تاریکی می کشاند، یکی به روشنایی. در مجموع نمی توان برای داستان سیاسی تاریخچه تعیین کرد. تاریخ تولد داستان سیاسی، همان تاریخ تولد داستان است.
استقبال از کتابهای منتشر شده با موضوع فتنه چگونه بوده است؟ بازخوردی از سوی خوانندگان داشته اید؟
استقبال خیلی راضی کننده بود. اکنون یکی از جدّی ترین مشغله های رسول آفتاب، ارسال کتاب برای متقاضیان است. ما جایگاه مشخصی برای فروش کتابهایمان نداشتیم، با این حال اغلب کتابهایمان به چاپ سوم رسید. حالا در بسیاری از استان ها و شهرستان ها نمایندگی فروش مردمی داریم.
اگر مطلبی در پایان مانده بفرمایید.
و سخن آخر این که اکنون در آستانه ی سومین سالگرد ۹ دی هستیم. امسال به خاطر طلب هایی که از اُرگان های دولتی داریم، تاکنون نتوانسته ایم عَلَم سومین دوره جشنواره را به اهتزاز درآوریم. جالب این جاست که تا این لحظه هیچ مسؤول فرهنگی و غیرفرهنگی محلی، استانی و کشوری از ما نپرسیده چرا خبری از جشنواره نیست! من نگران خواب مسؤولینم! یکی بیدارشان کند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.