بسم الله الرحمن الرحیم
محمد رضا در کارخانه قند شیروان یکی از شهرستان های مشهد در سال ۱۳۴۶ چشم به جهان گشود . بعد از اتمام دوره ابتدایی به ورامین مهاجرت کردند . کلاس اول راهنمایی را در مدرسه شهید رجایی شروع کرد . در همان زمان بود که پدرش را از دست داد .
در راهپیمایی ها با اراده مصمم شرکت می کرد . محمد به علت مریضی مادرش و به خاطر اینکه حالا دیگر بزرگ خانواده بود دودل بود که به جبهه برود یا اینکه خانواده را سر پرستی کند . عاشق بسیج ونهادهای انقلابی بود . در مسجد محل فعالیت می کرد و مسئولیت هایی هم داشت . شبها پست می داد .در مسجد همیشه حضور داشت مداح مسجد هم بود .
اولین بار به سنندج اعزام شد . در جریان درگیریها چیزی نمانده بود که اسیر شود اما با شجاعت تمام خود را به نیروهای خودی می رساند .
مدت حضور در جبهه اش تمام شد و به خانه برگشت مادرش بسیار مریض بود و به این خاطر چند ماهی به جبهه نرفت . اما طاقت نیاورد و در تاریخ ۱۰/۱۱/۶۴ دوباره به جبهه برگشت . و همراه با چند شهید که خود جنازه های آنهارا از بالای کوه آورده بود به مرخصی امد . بعد از اتمام مرخصی دوباره به جبهه برگشت .در حمله ای در فکه به شهادت رسید اما جنازه اش ۲۵ روز در زیر آتش مانده بود . همانطور که خودش می خواست و می گفت می خواهم جنازه ام انقدر بر زمین بماند که تمام گناهانم پاک شود.
پیکر پاکش در حسین رضای ورامین به خاک سپرده شده است.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
———————————————–
تهیه شده توسط بسیجیان پایگاه شهید محراب مدنی و نمازگزاران مسجد مهدیه کارخانه قند