خانه » به قلم همشهریان » اجتماعی » توضیحات درباره گزارش یکی از سایت ها در خصوص جانباز ورامینی …

توضیحات درباره گزارش یکی از سایت ها در خصوص جانباز ورامینی …

دوم مهرماه بود که سایت خبرآنلاین که گفته می شود وابسته به یکی از نمایندگان مجلس و از مسئولان ارشد کشور می باشد در گزارشی با عنوان “” اینجا ایران است، شهر ورامین، خانه حسین نعمتی؛ جانبازی که فقط ۵ درصد کم دارد، فقط ۵ درصد (روایتی تکان دهنده از زندگی یکی از جانبازان اعصاب و روان جنگ) “” ورامین را تَه دنیا معرفی کرد ، ورامینی که خردادش ، یک خاطره ی فراموش نشدنی است . گویا خانم خبرنگار سایت مذکور ، کشور با عظمت ایران را فقط شهر تهران می داند .

بگذریم …

توجه سایت مذکور ، خانم خبرنگار وابسته به آن و همچنین روزنامه معلوم الحالی که امیدواریم ! آن مطلب را فقط برای رفع مشکل آن جانباز محترم چاپ کرده باشد را به نوشته ی زیر جلب می نماییم :

خیلی ها از جنگ تحمیلی فقط جنگش را شنیده اند خیلی ها هم همان جنگ را هم نشنیده اند. خیلی ها شنیده هاشان حقیقت ماجرا بوده و خیلی ها زائیده تخیل این و آن.

اما آنچه که بر این مرز و بوم و این میهن اسلامی گذشته جنگی بوده تحمیلی از جانب تمامی قدرت های استکباری که تاب نه شنیدن از کشوری اسلامی را نداشته اند.

بالا و پایین و زیر و بم دفاع مقدس مان را که بنگریم دلیرمردانی را خواهیم یافت که سینه هایی دارند مالامال از خاطرات ریز و درشت هشت سال دفاع مقدس که نَه دَه سال دفاع مقدس.

پای صحبت های هر کدام که می نشینی و خاطرات شان را می شنوی گویی برق شوق چهره شان را می شود از ده ها متر آن طرف تر هم دید . و اشک حسرتی که می ریزند را هم می توان از دور ترین قلب ها مشاهده کرد. شاید بشود با او هم گریست.

اما تنها بعضی از این همه دلیرمردان گریه هاشان از حسرت دوری دوستان و درد فراق نیست که گویی فریاد فروخفته ی دیگری روحشان را آزرده و قلبشان را به درد آورده. نمی دانم کنار خاطرات و روایت های این عزیزان چقدر درد دلشان را شنیده ای و چقدر هم قدمشان شده ای تا کوچه کوچه ی خاطرات بعد از جنگشان را بشنوی و دفاع دلیرمردانه بعد از جنگ ده ساله را از آنان جویا شوی.

خاطراتی که نه برای سالهای گذشته که برای همین امروز و دیروز و فردایشان است. خاطراتی که به تازگی همین چند ساعت پیش اند که کسی کف همین خیابان ها شهر دل دلیر مردمان را شکسته.

واقعاً روایت بعد جنگ ما چقدر بر رزمنده ها و خانواده هایشان پرداخته که فرزندان این سرزمین بدانند سهمیه ای را که فرزند جانبازی به زور می گیرد بهای چه خون دلی است که خورده و چه خون دلی است این سهمیه که هر روز پُتکی می شود بر سر او که همه رشدها و سعی ها و توانهایشان به سخره ی سهمیه از بین می رود.

و چه کسی حال پدر شهیدی را که کنج خانه ای نمور در پرت ترین جای شهر را می پرسد…

اما گاهی آب که گل آلود می شود ماهیگیرها فراوان می شوند و دسته ها بسیار می شود. گویی تنها هدف نفع شخصی است نه…

یادم هست روزهایی که رو بروی موزه شهدای بهشت زهرا(س) تحصن کرده بودیم که بلکه کسی به داد ما برسد و اوضاع بنیاد شهیدی را که گویا رها شده بود را سر و سامان بدهد.

یادم هست تازه شروع کرده بودند به تخریب و یکسان سازی قبور شهدا . حرف از میلیاردها تومان بود برای بهسازی !؟

که نمی دانم تعویض سنگ نوی قبر شهید ما با سنگ قبری که دو سال هم نو نماند چه بهسازی ای بود.

یادم هست مادر شهیدی را که به اعتراض فریاد می زد و اشک می ریخت که چند ماهی هست قبر پسرش را دیگر نمی تواند پیدا کند.

آن روز فریاد ما این بود که گویا راه را گم کرده اند. گویا یادشان رفته شهدای زنده ای در این شهر های سرزمین سرافراز هستند که گاه گاهی کنج خیابان خانه شان شده.

آن روز ما فریاد می زدیم و امثال روز نامه ها و سایت های خبری کارشان شده بود فحاشی به ما و خاموش کردن حرف های ما.

اما امروز صدایشان درآمده اما، باز هم گویا نمی خواهند قبول کنند اشتباه های قدیمی شان را امروز انگار برای اولین بار جانبازی را دیده اند که خانه اش نم گرفته و آرزویی به جز مرگ ندارد.

انگار یادشان رفته کنار تحصن ما را که چند جانباز شیمیایی ناله ها بر می آورند و گله می کردند.

اما این بار گویا هدفشان غیر از این جانباز چیزهای دیگری هم هست که این بار شهر ما را هدف قرار داده اند و گله شان نه فقط اوضاع نابسامان این جانباز که گله شان قمه های در جیبِ مردانِ شلوار کردی به پاست که ادبیات زشت فیلم های تلوزیونی را برای ما زنده می کند.

دوست خبرنگار خبر آنلاین ! شمایی که دلت به حال جانباز ورامینی می سوزد چند جانباز تهرانی که در وضع بدتر از این عزیز ما به سر می برند را می خواهی تا برایت بگویم؟!

و اگر واقعاً حرفشان حل گِره ای  است از کار این عزیز جانباز چرا راه دعا را گم کرده اید و چرا هنوز در مطالبه از رؤسای بالا دستی بنیاد شهید که متولی اصلی این مشکلات هستند کوتاهی می کنید.

 و چرا به جای تخریب اذهان عمومی در نمایش ورامین گلایه ای از متولیان اصلی آن ندارید و یا حتی یک خط خطاب به رئیس بنیاد شهید مطلبی ننوشته اید.

گمان ما این است که نه آن روز و نه امروز ، جانبازان عزیز این مرز و بوم ، دست یاری شما را به همراه نداشته اند …

یک نظر

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.