خانه » به قلم همشهریان » در هجوم فتنه چه باید کرد؟ (معبر دوم)

در هجوم فتنه چه باید کرد؟ (معبر دوم)

به نام خدا

تأملاتی هر از گاه در واکاوی دولت فتنه

حتماً شنیدی یا شاید خودت هم به این فکر کرده باشی که اگر در زمان امام حسین (ع) بودی و در کربلا بودی حتماً در سپاه حسین علیه یزید شمشیر می کشیدی حتماً پیشاپیش سپاه سینه راست می کردی و سپر می شدی و جلوی تیرها می ایستادی و از امامت دفاع می کردی.

راستی چه کسی این حتماً ها را ضمانت کرده است؟ چه کسی به تو تضمین داده که اگر آن روز بودی حتماً در سپاه حضرت شمشیر می کشیدی؟

هیچ کس را ندیدم که بتواند تضمین کند طلحه شدن محال است و زیبر شدن نا ممکن.

طلحه ها و زبیر های امروزی را که نیازی نیست برایت بگویم. نیازی نیست برایت از آنانی بگویم که با امام خمینی (ره) بودند و در مواقع حساس پا پس کشیدند و زمان یاری دست بی عاری به سینه ملت زدند و پا عقب کشیدند و چه طلحه ها و زبیر هایی که بعد از امام این بازی را با امام خامنه ای شروع کردند و چه بازی احمقانه ای. بازی باخت باخت که دنیا و آخرتشان را باختند.

نیازی نیست برایت بگویم از آن که قائم مقامش می خواندند و خیلی ها به امید وجود او آینده انقلاب را تضمین شده می دانستند و چه کرد با این تضمینش!

چه کسی تضمین می دهد فردای ما همانند امروزمان باشد؟ چه کسی تضمین می دهد عقیده ما فکر ما اندیشه ما روش ما منش ما تغییر نکند ؟ چه کسی تضمین می کند راه را به بیراهه نرویم؟…

باز هم طلحه ها زبیر های دیگری هستند که گاه و بی گاه به برکت همین فتنه ها رخ عیان می کنند که من و تو عیان ببنیمشان.

نیازی نیست برایت بگویم از حوادثی که گذشت که باز هم راه گم کرده ها عیان شدند و باز جلوی سپاه حسین زمان صف آرایی کردند که آتش کشیدند و کشتند و بی راهه رفتن خود را به رخ کشیدند و هنوز هم دست از سپاه یزید بر نمی دارند.

اینان همان هایی هستند که عکس ها با امام دارند که از امام تشویقیه دارند که امام سربازشان خوانده است و چه کوته نگریست اگر خلاف این بیاندیشیم که ملاک حال فعلی افراد است.

خوبی این فتنه ها همین است که چشم تو را باز می کند ، که می بینی فتنه و شبهه با کسی شوخی ندارد. و می بینی آن را که به او امید داشتی ، که پشت سرش نماز می خواندی ، که با او هیأت می رفتی و سینه می زدی برای حسین (ع)، که به حال او به اشک او برای حسین غبطه می خوردی و افسوس که ای کاش مثل او بودی ، الان کمیتش لنگ می زند و الان پا در گل مانده است.

خوبی این فتنه ها این است که خوب را از بد نشان می دهد ، که نشان می دهد که در سپاه حسین است و که همراه یزید. که در مقابل حسین قد راست کرده و که در مقابلش خضوع می کند. که همراهیش می کند و که دست رد به سینه اش می زند.

بله خوبی فتنه ها این است …

و خوبی فتنه این است که صداهای خفته را رسا می کند، که اگر تو قبل از دیگران اضمحلال کسی را می دیدی ، که پلیدی اش را می شناختی که کج رفتنش را می دیدی و هر چه می گفتی به گوش خلق و همراهانت نمی رفت اکنون دیگر با تلنگری می توانی جان آگاه دلان را به تسخیر در آوری و خط را و راه را و صراط را نمایان کنی.

هر چند هنوز هم آنان که غبار شبهه و زنگار فتنه بر جانشان جای خوش کرده، صدایت را نمی شنوند و راه و بی راهه را نمی فهمند و نمی خواهند بشنوند و ببینند و بدانند، اما رسالت تو همان است که عمارگونه فریاد برآری که سپاه حسین کدام است که حسین کیست که سپاه حق کدام است و سپاه کفر کدام.

و تکلیف آن است که حق را ببینی که حق را با تمام وجود درک کنی و به حق امر کنی و هدایت.

و باز هم فتنه ها در راهند تا زمانی که شبهه ها نقش بازی می کنند تا زمانی که جهل رقص همیشگی اش را دارد و تا مادامی که شیطان و شیطان ها رهایند و در بند یقین نیامده اند.

و تو باید برای بند شیطان عزم جزم کنی و سلاح فراهم بیاوری و زمین را مشخص کنی.

باید خاکریز بزنی باید اسلحه بیاوری باید دشمنت را بشناسی و خودت را برای مقابله اش تجهیز کنی که جنگ همه ی ابزارها را می طلبد.

باز هم برای خودم و برای تو باید بنویسم و بخوانم و تو بخوانی تا همسفر شویم و همراه بمانیم که…

این خط همچنان سرخ است …

———————————————-

به قلم سید محمد زاهدی

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.