خانه » به قلم همشهریان » استقلال و اقتدار درون زا؛ رمز حل مشکلات

استقلال و اقتدار درون زا؛ رمز حل مشکلات

بازخوانی مکتب روح الله>> عقلانیت امام(ره)– بخش اول

مکتب امام خمینی(ره)؛ مکتب مردم سالاری و اعتماد به نفس ملّی

 اسلام برای عقل، جایگاه بسیار والا و مقدسی قائل است؛ به گونه ای که امام کاظم(علیه السلام) در بحث با هشام می فرمایند که خدای متعال دو حجت برای بشر قرار داده: حجت ظاهری و حجت باطنی. حجت ظاهری، همان انبیا و حجت باطنی و نهان، همان عقل است. در تمام آموزه های اسلامی، آیات قرآن، نهج البلاغه و سایر کتب دینی و عقیدتی، به عقل به دیده ی احترام نگریسته می شود. حتی در استنباط احکام دین نیز، عقل یکی از منابع چهارگانه محسوب می شود. لذا اسلام عزیز به شدت طرفدار تعقل و تفکر و اندیشه و به کارگیری عقل است. اسلام دین عقلانیت است؛ البته عقل سلیم مدّنظر است؛ یعنی عقلی که به دور از هوی و هوس و تمایلات نفسانی به کار گرفته شود. به تعبیر بهتر می توان گفت اسلام ناب محمّدی(صلی الله علیه و آله و سلم)، عقلانیت همراه با معنویت را تأیید می کند. امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی راجع به همراهی عقلانیت و معنویت می فرمایند: «اینها را باید با هم دید. تکیه‌ى بر روى یکى از این ابعاد، بى‌توجه به ابعاد دیگر، جامعه را به راه خطا می کشاند، به انحراف می برد.»[۱] متأسفانه در دوره های گوناگون پیش از انقلاب اسلامی ایران، عقلانیت از سوی مؤمنین و متدیّنین جامعه و معنویت از سوی حکّام و سلاطین و دستگاه حکومت نادیده گرفته می شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هوشیاری و هوشمندی و بصیرت امام بزرگوار(ره) منجر به همراهی و توأم شدن عقلانیت و معنویت گردید. امام(ره) به همگان اثبات کرد و نشان داد که همراهی عقلانیت و معنویت، امکان پذیر و بلکه لازم است. «امام بزرگوار در رفتارش، هم مراقب عقلانیت بود، هم مراقب معنویت بود، هم با همه‌ى وجود متوجه به بُعد عدالت بود… در بُعد عقلانیت، به کار گرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات، در مکتب امام مورد ملاحظه بوده است.»[۲]

مظاهر عقلانیت امام(ره)

۱٫ تشکیل نظام مردم سالار دینی

بارزترین مظهر عقلانیت امام(ره)، تشکیل نظام بر پایه ی مردم سالاری دینی و آراء مردم بود. تقریباً از بعد از دوران حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و حکومت چندماهه ی امام حسن(علیه السلام) تا انقلاب اسلامی، هیچ دورانی را در هیچ نقطه ی جهان سراغ نداریم که حکومتی، اساس و بنایش متکی به اسلام و رأی مردم و حضور مردم بوده باشد؛ بلکه حکومت هایی بوده اند که حول خواسته های یک فرد[حاکم] حکمرانی می کردند و توجهی به رأی مردم نداشتند. در برهه هایی نیز، شعارهایی نفاق گونه مبنی بر دموکراسی و رأی مردم داده شد که نتیجه ی آن در عمل، دقیقاً عکس شعارها بود. در این ۱۴ قرن اخیر، تنها حکومتی که صادقانه شعار مردم سالاری داد و عملاً هم آن را نشان داد، نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود. این نظام از همان ابتدا توسط خود مردم، حضور مردم، رأی مردم، پیگیری مُجدّانه ی مردم و جانفشانی مخلصانه ی مردم تشکیل شد و تا به امروز نیز به واسطه ی حضور اعجازانگیز مردم پیش رفت. این حضور مردم از آغاز انقلاب تاکنون در قالب انتخابات و همه پرسی، راهپیمایی ها و اجتماعات، نمازهای عبادی-سیاسی جمعه، سفرهای رهبری به نقاط مختلف کشور و… انجام گرفته است.

انتخابات و همه پرسی: در انتخابات های گوناگون از جمله، همه پرسی[رفراندوم] تعیین نوع حکومت-که بیش از ۹۸ درصد رأی دهندگان، رأی موافق به جمهوری اسلامی دادند- و نیز همه پرسی اصلاح قانون اساسی در سال ۶۸، در انتخابات های ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، شوراهای اسلامی شهر و روستا، مشارکت مردم، کم نظیر و در مواردی مثل انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بی نظیر بوده است. اینها نشانه ی اعتماد مردم به این نظام است. اگر مردم به نظام اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شرکت نمی کنند. و البته ناگفته نماند که این حضور حماسی مردم در انتخابات ها به معنای پذیرش یا انتخاب یا تأیید فلان حزب و فلان جناح سیاسی نیست، بلکه به منزله ی تأیید و پذیرش اصل نظام و اصل ولایت فقیه است. امروز چه کسی تردید دارد که مردم به دعوت رهبرشان، پای صندوق های رأی می آیند، نه به امید سیاسیون و احزاب و گروه ها و… . پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ، شبکه ی BBC هم اذعان کرد که پیروز این انتخابات، رهبر ایران بود.

«در هیچ انقلابى در دوران انقلاب ها سابقه ندارد که دو ماه بعد از پیروزى انقلاب، یک رفراندوم عمومى براى انتخاب شیوه‌ى حکومت و نظام حکومتى انجام بگیرد؛ اما به همّت امام در ایران این اتفاق افتاد… در سخت‌ترین دوران جنگ که تهران زیر بمباران دشمن بود، انتخابات تعطیل نشد؛ حتّى تا امروز یک روز انتخابات در ایران تأخیر نیفتاده است. کدام دموکراسى را در دنیا شما سراغ دارید؟ انقلاب ها که هیچ؛ در هیچ دموکراسى‌اى، با این دقت، سر موقع، آراء مردم به صندوق ها ریخته نمی شود. این خط امام است.»[۳]

پس انتخابات در جمهوری اسلامی، یک امر تشریفاتی و تزئینی نیست؛ بلکه سرنوشت کشور و نحوه ی اداره ی امور کشور را توسط رأی و نظر مردم، تعیین می کند.

راهپیمایی: اگر مردم به نظام اعتماد نداشته باشند و به نظام پایبند نباشند، در راهپیمایی ها شرکت نمی کنند. چه کسی می تواند به اعتماد مردم به جمهوری اسلامی شک کند!؟ این چه اعتمادی است، این چه مقبولیتی برای نظام است که ۳۵ سال، در شرایط مختلف جوّی و آب و هوایی، مردم را به خیابان ها می کشاند؟ این مردم در گرمای شدید تابستان با زبان روزه در راهپیمایی روز قدس، در هوای سرد بارانی و برفی زمستان در راهپیمایی ۲۲ بهمن حضورشان کمرنگ نشد؛ بلکه حتی در برخی مقاطع مثل دوران فتنه ی ۸۸ یا حوادث ۱۸ تیر ۷۸ ، به طور خودجوش در محکومیت فتنه گران شرکت کرده اند. در برخی مقاطع مثل راهپیمایی ۲۲ بهمن سال ۹۲ نیز که دشمن، با ادبیاتی توهین آمیز و طلبکارانه و لحنی گستاخانه با ملّت ایران و مسئولانش مخاطبه کرد، شاهد حضوری بی نظیر و پرمحتوا و با شعارهایی پرمغز نسبت به سال های اخیر بودیم.

سفرهای رهبر انقلاب: یکی دیگر از موارد بسیار مهمی که نشان دهنده ی اعتماد مردم به نظام و محبوبیت و مطلوبیت نظام در نظر مردم است، در سفرهای امام خامنه ای رهبر انقلاب به شهرهای گوناگون کشور به چشم می آید. ایشان هر ساله، یک یا دو سفر چند روزه به استان ها داشته اند و از نزدیک با مردم دیدار کرده اند. استقبال معجزه آسای مردم از ایشان، همگان را متحیّر کرده؛ طوری که در جریان سفر ایشان به اصفهان در آبان سال ۱۳۸۰، یکی از خبرگزاری های خارجی اینگونه خبرش را مخابره کرد که «گویی عیسی مسیح به میان پیروانش برگشته».[۴]

علی رغم اینکه سانسور و بایکوت خبرهای مربوط به سفرهای رهبر انقلاب و استقبال های بی نظیر مردم ایران، یک رویه ی معمول و همیشگی در رسانه های استکباری غرب بوده و هست، اما جلوه های مقبولیت و محبوبیت رهبر انقلاب به داخل مرزها محدود نشده است. در بسیاری کشورهای منطقه در خلال بیداری اسلامی شاهد حمایت و تبعیت انقلابیون مسلمان از بیانات و منویات رهبر انقلاب اسلامی ایران بودیم. حتی در کشورهای اروپایی و آمریکایی- در دوران جنگ ۲۲ روزه غزه- لبیک بسیاری مردم غیرمسلمان را به ندای رهبر انقلاب در حمایت از مردم بی دفاع غزه مشاهده کردیم. اینها نشانه ی قدرت نرم جمهوری اسلامی برای نفوذ در دل های مردم جهان است. چراکه این نظام الهی با زبان فطرت و کرامت و ارزش های انسانی با مردم مواجه می شود.

این است آن مردم سالاری ای که مدّ نظر امام(ره) بود و الحمدلله تا حد زیادی تحقق یافت؛ و البته این اقبال و حمایت مردمی نیز به برکت اسلامی بودن نظام بود. امام(ره) در این باره فرمودند: «ملّت ما که به خیابان ها ریختند، به پشت بام ها رفتند، شب و روز زحمت کشیدند، جوان هایشان را دادند، این برای اسلام بود. اگر اسلام نبود، همچو کاری نمی کردند.»[۵] امروز هیچ نظامی در جهان، در تحقق و اِعمال مردم سالاری، صداقت و پاکی جمهوری اسلامی را ندارد. امام(ره) نیز فرمودند که: «آن دموکراسی ای که ما می خواهیم به وجود آوریم، در غرب وجود ندارد. دموکراسی اسلام، کامل تر از دموکراسی غرب است.»[۶]

۲٫ مردم صاحب مملکت هستند

مظهر دیگر عقلانیت در مکتب امام(ره) این بود که «ایشان به مردم تفهیم کرد که آنها صاحب و مالک این کشورند. مملکت صاحب دارد. این حرف را در دوران حکومت هاى استبدادى بر زبان جارى می کردند که آقا مملکت صاحب دارد. مرادشان از صاحب مملکت، دیکتاتورها و مستبدینى بودند که بر کشور حکمرانى می کردند. امام به مردم تفهیم کرد که مملکت صاحب دارد و صاحب مملکت، خود مردم هستند.»[۷] وقتی کسی صاحب چیزی باشد، در تمام امور مربوط به آن، خود را مسئول می داند، از آن حمایت می کند، دفاع می کند، در رشد و پیشرفت آن می کوشد؛ چراکه آن را از خود می داند. نظام جمهوری اسلامی مال مردم است و مردم صاحب آنند. «این حکومت در همه ی مراتب خود متکی به آراء مردم و تحت نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.»[۸] همان طور که پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) جامعه ی اسلامی را به یک کشتی تشبیه کردند که در آن، همه مسئولند، در این مملکت نیز مردم نسبت به یکدیگر، نسبت به حفظ نظام و ولایت مسئولند؛ چون صاحب این کشتی هستند. «امام به نقش مردم اشاره‌ى روشن کردند، گاهى تصریح کردند؛ در یک جاهایى گفتند: اگر مسئولین فلان کار را که باید انجام بدهند، انجام ندهند، مردم خودشان وارد می شوند و انجام می دهند.»[۹] در این نظام اگر خطایی، عیبی و نقصی در مسئولین و در امور کشور باشد، مردم حق انتقاد و تذکر برای اصلاح آن را دارند. در این نظام برخلاف رژیم سابق، فضای آزاد برای نقد و حتی مخالفت وجود دارد؛ خواست مردم، مهم است؛ صدای مردم و حرف مردم شنیده می شود. «قبل از انقلاب، حکومت، وراثتى بود؛ یکى می مُرد، یکى را به جاى خودش معین می کرد؛ یعنى مردم هیچ نقشى نداشتند؛ می خواستند، نمی خواستند، ناچار باید قبول می کردند. در جمهورى اسلامى به برکت انقلاب، حکومت انتخابى است؛ مردم انتخاب می کنند؛ مِذاق مردم، خواست مردم تعیین کننده است. قبل از انقلاب، حکومت، دیکتاتورىِ امنیتى بود؛ دیکتاتورىِ سخت و سیاه. بنده یادم هست؛ یکى از دوستان ما از پاکستان آمده بود مشهد پیش من نقل می کرد، صحبت می کرد؛ گفت بله، فلان اعلامیه را ما توى پارک، با دوستان داشتیم می خواندیم. من تعجب کردم؛ توى پارک؟! اعلامیه؟! ممکن است چنین چیزى؟! اصلاً به ذهن ما خطور نمی کرد که کسى یک اعلامیه توى جیبش باشد و مقدارى انتقاد از دستگاه در آن اعلامیه باشد و بتواند توى کوچه راه برود. این وضع دیکتاتورى امنیتىِ آن روز بود. انقلاب آمد فضاى آزاد را، فضاى نقد را، فضاى اصلاح را، فضاى تذکر را، حتّى فضاى مخالفت و اعتراض را براى مردم باز کرد.»[۱۰]

طرز برخورد و نگاه به مردم و نقش و جایگاه مردم، ناشی از ماهیت نظام ها و حکومت هاست. در همین رابطه، امام خامنه ای راجع به تعارض ماهوی امامت و سلطنت می فرمایند: «ماهیت امامت، با ماهیت سلطنت، مغایر و متفاوت و مناقض است. این دو ضدّ همند. امامت، یعنى پیشوایىِ روحى و معنوى و پیوند عاطفى و اعتقادى با مردم. اما سلطنت، یعنى حکومت با زور و قدرت و فریب؛ بدون هیچ‏گونه علقه معنوى و عاطفى و ایمانى. این دو، درست نقطه مقابل هم است. امامت، حرکتى در میان امت، براى امت و در جهت خیر است. سلطنت، یعنى یک سلطه مقتدرانه علیه مصالح مردم و براى طبقات خاص؛ براى ثروت‏اندوزى و براى شهوترانى گروه حاکم.»[۱۱] نظام اسلامی مخالف دیکتاتوری و طرفدار آزادی اندیشه برای مردم است: «در نظام اسلامی، کشور متعلق به مردم و اصل، رضایت مردم است و نظام اسلامی برخلاف نظام های دیگر، نظام زورگویی، تحکّم و تحمیل فکر و اندیشه بر مردم نیست.»[۱۲]«نظام اسلامی بدون تمایل مردم، بدون رأی مردم، بدون خواست مردم تحقق پیدا نمی کند، امکان عمل پیدا نمی کند.»[۱۳]

لذا در مکتب امام(ره) و در نظام مردم سالاری دینی، مردم صاحب مملکت هستند و به همین جهت، نسبت به مسائل مملکت مسئولند. امام(ره) می فرمود همه تان مسئول خواهید بود. اگر یکی کاری کند، دیگری ساکت باشد، او هم مسئول است.

۳٫ تدوین قانون اساسی

مظهر دیگر عقلانیت در مکتب امام(ره)، تدوین قانون اساسی بود. روند تدوین قانون اساسی از ابتدای نگارش تا مرحله ی همه پرسی، با حضور و همکاری مردم و خبرگان منتخب مردم انجام گرفت. «آن تدوین‌کنندگان قانون اساسى، با انتخاب ملّت این کار را انجام دادند. اینجور نبود که امام یک جمع خاصى را بگذارد که قانون اساسى بنویسند؛ به عهده‌ى ملّت گذاشته شد. ملّت خبرگانى را با شناسایى خود، با معرفت خود انتخاب کردند و آنها قانون اساسى را تدوین کردند. بعد امام همین قانون اساسى را مجدداً در معرض آراء مردم قرار داد.»[۱۴] قانون اساسی جمهوری اسلامی، بر اساس قوانین الهی و قرآن کریم وضع شده است. طبق اصل پنجم، جمهوری اسلامی بر پایه ی امامت و امّت شکل گرفته است. این قانون اساسی کامل ترین قانون اساسی در جهان است؛ چراکه طبق قوانین و احکام متعالی اسلام نگاشته شده است. در این قانون، شرایط و صفات، وظایف و اختیارات همه ی نهادها از صدر تا ذیل نظام احصا گردیده که تقریباً در همه ی آنها، نقش مؤثر مردم هم لحاظ شده است.

۴٫ تزریق اعتماد به نفس در ملّت

مظهر دیگری از عقلانیت امام(ره)، تزریق روح اعتماد به نفس در ملّت بود. امام(ره) بیماری جامعه ی ما را تشخیص و راه علاج آن را ارائه داد. ایشان عدم پیشرفت کشور را در وابستگی بی قید و شرط به اجانب می دانست. دوران پیش از انقلاب، دورانی بود که غرب زدگی پنهان کردنی نبود و بلکه مایه ی افتخار و مباهات بود. ملّت، خود را باور نداشت، به خود و به کشور خود اعتماد نداشت، انجام همه ی امور را به دست دیگران، ممکن و شدنی می دانست. امام(ره) وضعیت بغرنج پیش از انقلاب را اینگونه ترسیم می نمایند: «همچو با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان مى‏ترسیدیم، به خودمان اعتماد نداشتیم. اگر یک کسى مریض مى‏شد مى‏گفتیم باید برود به خارج، در صورتى که طبیب داشتیم. همچو با ما رفتار کردند و ما را لرزاندند و ما را تهى کردند که اگر می خواستیم یک راهی را آسفالت کنیم، می گفتیم که باید از خارج بیاید؛ با آنکه داشتیم. باید ارتش ما را خارجی ها اداره کنند. باید نفت ما را خارجی ها بیایند اداره کنند؛ با آنکه ما داشتیم همه چیز. این برای این بود که ما را از اینکه بودیم تهی کردند؛ مغزهای ما را شستشو کردند، اعتماد به نفس را از بین بردند.»[۱۵] امام(ره) داشته های این ملّت و مملکت را می دید و از وابستگی آنها به بیگانگان رنج می برد؛ از اینکه دیگران تولید کننده و ملّت ما مصرف کننده باشند غصه می خورد؛ چراکه این ملّت، استعداد و ظرفیت و توان انجام هر کاری را داشت. «در رژیم سابق جوری عمل کرده بودند و جوری ما را و جوان های ما را تربیت کرده بودند که خودشان را تهی می دیدند از همه چیز و می گفتند مصرف می کنیم ما و این را یک چیزی می دانستند و حتی تعبیر بعضی ها این بود که خب، چه عیبی دارد، دیگران نوکر ما هستند، برای ما می آورند، ما هم مصرف می کنیم! غافل از اینکه خیر، ارباب شما هستند، همه ی چیزهای شما را می برند.»[۱۶] هیچ کس نتوانست همچون امام(ره)، مردم را بشناسد و به توان آنها و ظرفیت های درونی کشور تکیه و اعتماد کند. امام(ره) نه مثل برخی خواص که فقط علی الظاهر شعار استقلال را می دادند و می دهند، بلکه عمیقاً و قلباً قدرت و ظرفیت ملّت ایران را باور داشت و انجام تمام امور کشور را وابسته به همّت و اراده ی مردم می دانست. ایشان هیچ گاه به احزاب، جناح ها، مسئولین و خواص جامعه تکیه نکرد؛ از همان آغاز نهضت در دهه ی چهل شمسی با توکل به خدا و با همراهی مردم حرکت کرد و ملاک حمایت از هر جریان یا شخصیتی را، خدمت به اسلام و ملّت قرار داده بود. لذا ایشان توانست توان و ظرفیت مردم را به آنها تفهیم کند. نخستین بار امام(ره) بود که فرمود «ما می توانیم». «امام بزرگوار به یک چنین ملّتى روح اعتماد به نفس را تزریق کرد، و این نقطه‌ى تحول ملّت ایران شد. پیشرفت هاى ما در زمینه‌ى علمى، در زمینه‌ى صنعتى، در انواع و اقسام عرصه‌هاى زندگى، معلول همین اعتماد به نفس است. امروز جوان ایرانى ما، صنعتگر ایرانى ما، دانشمند ایرانى ما، سیاستمدار ایرانى ما، مبلّغ ایرانى ما احساس توانایى می کند. این شعار «ما می توانیم» را امام بزرگوار در اعماق جان این ملّت قرار داد.»[۱۷]

امام(ره) استقلال کشور را در گرو استقلال دانشگاه می دانست؛ لذا تأکید فراوانی بر اصلاح دانشگاه در زمینه ی رفع وابستگی از اجانب داشت. «ما می خواهیم دانشگاهی باشد که ملّت ما را مستقل و غیر وابسته به شرق و غرب درست بکند، نه ملّت ما را به طرف شرق بکشد، نه ملّت ما را به طرف غرب بکشد، یک ملّتی مستقل، با فکر مستقل، با دانشگاه مستقل که با استقلال دانشگاه، کشور مستقل می شود.»[۱۸] ایشان همچنین به طور خاص به دانشجویان توصیه فرمودند که «شما دانشجوهای عزیز، خودتان در صدد این باشید که از غرب زدگی بیرون بیایید. این گمشده ی خودتان را پیدا کنید. گمشده ی شما خودتان هستید.»[۱۹]

در بیانات امام(ره)، استقلال در چند بخش مورد تأکید و اهمیت مضاعف قرار گرفته که عبارتند از استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی و استقلال علمی؛ که همه ی اینها تحت ظلّ استقلال فکری و روحی تأمین می گردد. امام(ره) راه رفع وابستگی ها به بیگانه را چنین معرفی می کنند: «عمده ی استقلال، استقلال فکری و روحی است.»[۲۰]«بزرگ ترین فاجعه برای ملّت ما این وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غرب است و ما در همه ی ابعاد فقیر هستیم و باید از خارج وارد کنیم.»[۲۱] «اگر ما از وابستگی فکری بیرون بیاییم، همه ی وابستگی ها تمام می شود.»[۲۲]

استقلال سیاسی

در جهان امروز، کمتر حکومتی وجود دارد که حقیقتاً به لحاظ سیاسی، استقلال داشته باشد. بسیاری از دولت ها در سرتاسر جهان هستند که سیاست ها و مواضع خود را با سیاست های کلان دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی هماهنگ می کنند؛ در بسیاری از امور خود از آنها اجازه می گیرند؛ حتی در مسائل داخلی و در انتخاب مسئولین رده بالای کشورشان، صلاحدید ابرقدرت ها را در نظر می گیرند و نظر آنها را اعمال می کنند. در ایران قبل از انقلاب نیز، به همین صورت بود. به لحاظ سیاسی، مملکت با تمام وجود در قبضه ی آمریکا و اسرائیل و انگلیس بود. شاه برای مردم، دیکتاتور بود ولی برای ابرقدرت ها، نوکر و مطیع محض. نه تنها نظرات مردم را در اداره ی کشور و انتخاب مسئولین نادیده می گرفت، بلکه حتی توان اعمال نظرات شخصی خودش را هم بدون مجوز غرب نداشت. «حکومت، چه خود محمدرضا، چه دستگاه‌هاى گوناگون، مطیع آمریکا بودند؛ منتظر اشاره‌ى آمریکا بودند… این، وضع مملکت ما بود. براى انتخاب نخست‌وزیر، شاه مملکت، رئیس کشور محتاج موافقت و رضایت آمریکا بود! در بسیارى از مسائل، شاه سفیر آمریکا و سفیر انگلیس را به کاخ خود دعوت می کرد تا تصمیمى را که می خواهد بگیرد، با آنها در میان بگذارد! اگر آنها مخالف بودند، تصمیم عملى نمی شد. وابستگى سیاسى یعنى این. مطیع آمریکا بودند؛ قبل از دوره‌ى آمریکا هم مطیع انگلیس. رضاخان را انگلیسى‌ها خودشان آوردند سرکار؛ وقتى دیدند دیگر به دردشان نمی خورد، خودشان از حکومت عزلش کردند، از کشور بیرونش کردند، پسرش را آوردند سر کار.»[۲۳]  استقلال سیاسی نعمت بزرگی بود که به ملّت ایران ارزانی شد. امروز هیچ دولتی در جهان وجود ندارد که بتواند اندک تأثیری در سیاست ها و مواضع جمهوری اسلامی در مسائل مختلف داشته باشد. صاحب این مملکت خود مردم هستند و تحت رهبری ولی معظّم فقیه، خودشان تشخیص می دهند که چگونه کشورشان را اداره کنند. امام بزرگوار در این باره خیلی زیبا فرمودند: «ما سرپرست لازم نداریم. بد اداره کنیم خودمان کردیم، خوب هم اداره کنیم خودمان کردیم. ما حرفمان این است. کى مى‏تواند بگوید که نخیر، باید حتماً یک کسى دیگر بیاید و شما را اداره کند؟ به شما چه ربط دارد؟ ما یک مملکتى داریم مال خودمان، مخازنش هم مال خودمان؛ خودمان مى‏خواهیم اداره کنیم. مى‏گویید نمى‏توانید، نتوانیم. به شما چه ربط دارد؟»[۲۴]

استقلال اقتصادی

همان طور که پیش تر اشاره شد، قبل از انقلاب رابطه ی بین ایران و غرب، رابطه ی مصرف کننده و تولیدکننده بود. اقتصاد کشور وابسته به فروش نفت بود. رژیم پهلوی توان به کارگیری نفت را در صنایع مختلف نداشت؛ لذا در کمال ذلّت، این سرمایه ی عظیم ملّت را به غرب می فروخت و سپس محصولات تولید شده و مشتقات نفتی را با قیمتی بالاتر از فروش نفت، وارد می کرد. همین طور در مقابل حجم وسیع واردات محصولات کشاورزی و صنعتی و… اهمیت صادرات مورد بی عنایتی قرار می گرفت. امام(ره) راجع به نابسامانی های اقتصادی قبل از انقلاب فرمودند: «اصلاحات ارضى شاه جز برنامه‏اى براى از بین بردن کشاورزى ایران و تحمیل اقتصاد تک محصولى بر جامعه ما چیزى نبود. به طورى که امروز اکثر نیازهاى غذایى ما از خارج وارد مى‏شود. با برهم خوردن وضع کشاورزى، دهقانان، دهات و زمین ها را رها کرده و به شهرها هجوم آورده‏اند. سیاست غلط شاه هم در مورد صنایع مونتاژ، نه تنها مشکلى را حل نکرد و زندگى روستاییان مهاجر را، حتى در حد قابل تحمل تأمین ننمود، بلکه کشور را هرچه بیشتر وابسته به اجانب کرد که اثرات سوء اقتصادى آن غیر قابل محاسبه است.»[۲۵] «ما باید سعى کنیم که از حیث اقتصاد، قوى و بدون وابستگى باشیم. و باید مسأله ی کشاورزى، که در رژیم سابق براى به هم زدن آن نقشه داشتند تا ما را وابسته کنند، بیشتر مورد نظر ما باشد. البته به طرف صنعت هم باید رفت، ولى اگر از کشاورزى منحرف شویم، اسباب آن مى‏شود که آنچه خودمان نیز داریم از بین برود و مقصود رژیم سابق از آن همه تبلیغات براى «تمدّن بزرگ» همین بود که کشاورزى را از بین ببرد، و مملکتى که هم آب داشت و هم زمین، آب ها را به هدر مى‏ دادند و زمین ها هم بدون استفاده مانده بود. باید مردم سعى کنند که آب ها به هدر نرود و از زمین ها استفاده کنند، و در بخش کشاورزى و صنایع کوچک، فعال باشند. و توجه دولت به صنایع بزرگ باعث نشود که صنایع کوچک هم از بین برود و دولت هم بایستى تمام قدرت خود را براى کشاورزى به کار گیرد.»[۲۶] ایشان همچنین فرمودند: «تا بناى بر این نگذاریم که همان نان جو را مى‏ خوریم و از خارج نمى‏ خواهیم، نمى‏ توانیم درست کنیم کار خودمان را. تا بناى بر این نگذاریم که همان منسوجاتى که خودمان درست مى‏ کنیم کافى‏مان هست منسوجات ما ترقى نمى‏ کند. و ما باز تابع غیر باید بشویم، و دستمان پیش غیر دراز بشود.»[۲۷]

البته رسیدن به استقلال اقتصادی، با سختی ها و مشکلاتی در روند زندگی مادی مردم همراه است؛ ولیکن حجم این مشکلات در مقابل نتایج استقلال و رفع وابستگی کشور، بسیار ناچیز است. امام(ره) مردم را به تحمل سختی ها و مشکلات اقتصادی برای رسیدن به اهداف عالی انقلاب دعوت نمودند: «زندگى انسانى شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگانى ننگین بردگى اجانب ولو با رفاه حیوانى ترجیح دهید؛ و بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگى عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد.»[۲۸] «من دست و بازوى همه ی کسانى که بى‏ ادعا و مخلصانه درصدد استقلال و خودکفایى کشورند را مى‏ بوسم. باز سفارش مى‏کنم که به خدا متکى باشید و براى همیشه زیر بار شرق و غرب نروید. مردم باید تصمیم خود را بگیرند: یا رفاه و مصرف گرایى و یا تحمل سختى و استقلال. و این مسأله ممکن است چند سالى طول بکشد، ولى مردم ما یقیناً دومین راه را، که استقلال و شرافت و کرامت است، انتخاب خواهند کرد.»[۲۹] «اگر ما گرسنه باشیم و پیاده راه برویم و منزوى باشیم و به طرف خودکفایى حرکت کنیم، این بهتر از این است که وابسته و مرفّه باشیم. و مهم این است که اعتقاد به آن نیت و ارزش هاى اسلامى و استقلال اقتصادى پیدا کنیم.»[۳۰] البته در طول این سه دهه ی اخیر، علی رغم اعمال تحریم ها و محاصره های اقتصادی از سوی دشمنان ملّت برای از پای درآوردن و سست کردن ملّت در پیگیری اهداف اسلام و انقلاب، ملّت شریف ایران، ذره ای از تأیید و همراهی با انقلاب کوتاه نیامدند و به خاطر مشکلات اقتصادی به اسلام عزیز و انقلاب پشت نکردند. عمده ی مشکل برخی مسئولان و خواص این است که به محض اینکه خودشان از مبارزه و مقاومت خسته می شوند، احساس می کنند مردم هم خسته شده اند. لذا مدام در رسانه های خود، دم از سختی های مردم و خسته شدن مردم از شعارها و استکبارستیزی ها می زنند که شاید بتوانند مردم را همراه خود کنند.

استقلال علمی

منظور از استقلال علمی، پرداختن به تولید علم و بومی کردن علوم مختلف و رفع نیازهای علمی کشور توسط دانشمندان و متخصصان داخلی است. قبل از انقلاب، دوران رکود علمی بود؛ هیچ گونه حمایتی از نخبگان و دانشگاهیان نمی شد؛ بسیاری از دانشجویان و دانشمندان و پزشکان متبحّر کشور را ترک می کردند و در خدمت غرب در می آمدند؛ حال آنکه ملّت به وجود آنها و تخصص آنها نیاز داشت. «هجوم دانشجویان پس از طى کردن دوره‏هاى تحصیلى با آموزش هاى غربى و شرقى در دبیرستان ها و دانشگاه هاى ایران به سوى غرب و احیاناً شرق- که رهاوردى جز فرهنگ غربى و شرقى نداشت- چنان فاجعه‏اى به بار آورد که همه ی ابعاد جامعه ی ما را بى قید و شرط وابسته بلکه تسلیم به ابرقدرت ها کرد؛ به طورى که جامعه ی ما با ظاهرى ایرانى- اسلامى محتوایى سرشار از غرب و شرق زدگى داشت.»[۳۱] اشکالی که امام(ره) به دانشگاه های دوران پهلوی وارد می دانست، این بود که در رفع نیازهای جامعه ی خودمان مفید نبودند. امام(ره) خواستار این بود که دانشگاه، زمینه ساز استقلال کشور باشد. ایشان در آذر ماه ۱۳۴۱ در جمع طلاب مسجد اعظم قم، شرایط اسف بار دوران پهلوی را اینگونه توصیف نمودند: «صد سال است به یک معنى دانشگاه داریم اما هنوز یک لوزتیْن سلطان را مى‏خواهند عمل کنند باید از خارج طبیب بیاید! سدّ کرج را باید خارجی ها درست کنند! یک خط و جاده را باید خارجی ها بیایند بکشند! اینها را التزامات بین المللى اقتضا مى‏کند!؟»[۳۲] از نظر امام(ره) دانشگاه جامعه ی اسلامی باید جامعه محور و نیازمحور باشد و به دنبال رفع نیازهای مملکت اسلام برود: «ما مى‏خواهیم دانشگاهى باشد که براى ملّت باشد، براى خودمان باشد. دانشگاهى که در خدمت آمریکا باشد، نبودش بهتر است.»[۳۳]

امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در مقایسه ی وضعیت علم و فناوری کشور در دوران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب می فرمایند: «قبل از انقلاب، تکیه‌ى علم و فناورى کشور به طور کامل به غرب بود. بارها گفته‌ام؛ بعضى از قطعات هواپیماهاى نظامى ما را که خراب شده بود، سائیده شده بود، بنا بود اصلاح شود، اجازه نمی دادند مهندسین داخلى نیروى هوایى این قطعه را باز کنند، ببینند چى هست، چه برسد به اینکه به فکر درست کردنش بیفتند. قطعه را می گذاشتند توى هواپیما، می بردند آمریکا، یکى به جایش مى‌آوردند؛ یا اگر بنا بود اصلاحش کنند، اصلاحش می کردند. صنعتى که وجود داشت، صنعت مونتاژ محض بود، بدون هیچ ابتکارى. بعد از انقلاب، خودباورى علمى و اعتماد به نفس ملّى به وجود آمد؛ حضور این همه دانشمند، دانشمندان برجسته و بزرگ، در رشته‌هاى مختلف، مشاهده شد. امروز ما دانشمندانى در داخل کشور داریم که در سطح جهان، شبیه آنها و نظیر آنها قابل شمارشند؛ تعداد معدودى هستند. دانشمندان ما پیش رفتند؛ غالباً هم جوان.»[۳۴]

استقلال فرهنگی

در این زمینه نیاز به بازگشت به خویشتن داریم. یعنی سراغی از ریشه های هویت فرهنگی خودمان و مواریث فرهنگی خودمان بگیریم و بدانیم که خودمان یک فرهنگ غنی داشته ایم و داریم. متأسفانه وابستگی فرهنگی در دوران قبل از انقلاب در بسیاری از شئونات زندگی مردم وجود داشت؛ طوری که هرکس بیشتر به مردم غرب شبیه بود، شخصیت و مرتبه ی بالاتری در جامعه داشت. استعمال واژه های انگلیسی و لاتین در محاوره ها، پوشیدن لباس ها با مُدهای اروپایی و آمریکایی، روابط آزاد بین زن و مرد و بسیاری موارد دیگر از جمله مصادیق وابستگی فرهنگی کشور به غرب بود. امام(ره) راجع به استقلال فرهنگی فرمودند: «ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، نفهمیم ما چى بودیم، ما در تاریخ چه بودیم، چه هستیم، چه داریم، تا اینها را نفهمیم، استقلال نمى‏توانیم پیدا کنیم. تا فکر شما مستقل نباشد، کشور شما مستقل نمى‏شود. بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید. دانشگاه ها بروند دنبال اینکه جوان هاى ما را مستقل بجا بیاورند، تربیت کنند که بفهمند خودشان یک فرهنگ دارند؛ یک فرهنگ بزرگ دارند. بفهمند فرهنگ از اینجا صادر شده است به خارج. بفهمند که ما هم یک چیزى در عالم هستیم؛ و ما خودمان مى‏خواهیم خودمان را اداره کنیم.»[۳۵] «ما باید با تمام وجود به استقلال فرهنگى برسیم؛ که استقلال فرهنگى پایه و اساس کشورى آزاد و مستقل است. استادان عزیز باید خود این اعتقاد را بیابند که تنها فرهنگ ایران اسلامى است که نجاتبخش کشور و ملّت ما مى‏باشد.»[۳۶]

اگر در زمینه ی فرهنگ و مسائل فرهنگی به استقلال برسیم، اگر بیماری غرب زدگی را ریشه کن کنیم، اگر فکر مستقل و اندیشه ی آزاد و متکی به داشته ها و دارایی های خودمان داشته باشیم، در اقتصاد و علم و سیاست هم به استقلال و خوداتکایی خواهیم رسید. اهمیت استقلال فرهنگی به حدّی است که استقلال در حوزه های دیگر را هم در پی دارد. لذا حضرت امام(ره) استقلال و خوداتکایی را برای این مملکت به ارمغان آورد، به ملّت، اعتماد به نفس بخشید و به آنها امید داد و همگان را تشویق به امید دادن کرد: «امید در خودتان ایجاد کنید. نویسنده‏هاى ما، گویندگان ما همه‏شان دنبال این باشند که به این ملّت امید بدهند. مأیوس نکنند ملّت را. بگویند توانا هستیم. نگویند ناتوان هستیم. بگویند خودمان مى‏توانیم و واقع همین‏طور است، مى‏توانیم. اراده باید بکنیم.»[۳۷]

ادامه دارد…

به قلم میلاد ولیان

———————

پی نوشت :

[۱] بیانات امام خامنه ای در بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، ۱۴/۳/۱۳۹۰

[۲] همان

[۳] خطبه های امام خامنه ای در نمازجمعه حرم امام(ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۹

[۴] نقل از حجت الإسلام حاجتی، امام جمعه اهواز

[۵] صیحفه امام(ره)، ج۸، ص۲۸۱

[۶] صیحفه امام(ره)، ج۴، ص۳۱۴

[۷] بیانات امام خامنه ای در بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، ۱۴/۳/۱۳۹۰

[۸] صیحفه امام(ره)، ج۴، ص۱۶۰

[۹] خطبه های امام خامنه ای در نمازجمعه، ۱۴/۳/۱۳۸۹حرم امام(ره)

[۱۰] خطبه های امام خامنه ای در نمازجمعه، ۱۵/۱۱/۱۳۸۹

[۱۱] خطبه های امام خامنه ای در نمازجمعه، ۲۶/۱/۱۳۷۹

[۱۲] بیانات امام خامنه ای در دیدار فرمانداران سراسر کشور، ۳۰/۸/۱۳۷۹

[۱۳] بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۹/۶/۱۳۷۹

[۱۴] بیانات امام خامنه ای در بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، ۱۴/۳/۱۳۹۰

[۱۵] صحیفه امام(ره)، ج‏۷، ص ۵۷

[۱۶] صحیفه امام(ره)، ج‏۱۴، ص ۱۱۶

[۱۷] بیانات امام خامنه ای در بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، ۱۴/۳/۱۳۹۰

[۱۸] صحیفه امام(ره)، ج‏۱۴، ص ۴۳۰

[۱۹] صحیفه امام(ره)، ج‏۱۲، ص ۳۰۷

[۲۰] صیحفه امام(ره)، ج۹، ص۴۲۹

[۲۱] صیحفه امام(ره)، ج۱، ص۷۹

[۲۲] صحیفه امام(ره)، ج۱۰، ص ۵۳

[۲۳] خطبه های امام خامنه ای در نمازجمعه، ۱۵/۱۱/۱۳۸۹

[۲۴] صحیفه امام(ره)، ج۳، ص ۴۹۶

[۲۵] صحیفه امام(ره)، ج۴، ص ۵۰۶

[۲۶] صحیفه امام(ره)، ج۱۷، ص ۳۳

[۲۷] صحیفه امام(ره)، ج۱۱، ص ۲۲۲

[۲۸] صحیفه امام(ره)، ج۲۱، ص ۴۳۳ ، وصیت نامه سیاسی – الهی امام خمینی(ره)

[۲۹] صحیفه امام(ره)، ج۲۱، ص ۲۳۱

[۳۰] صحیفه امام(ره)، ج۱۶، ص ۵۲۴

[۳۱] صحیفه امام(ره)، ج۱۵، ص ۲۴۴

[۳۲] صحیفه امام(ره)، ج ۱، ص ۱۱۷

[۳۳] صحیفه امام(ره)، ج ۱۳، ص ۴۱۴

[۳۴] خطبه های امام خامنه ای در نمازجمعه، ۱۵/۱۱/۱۳۸۹

[۳۵] صحیفه امام(ره)، ج۱۰، ص ۳۹۲

[۳۶] صحیفه امام(ره)، ج۱۷، ص ۲

[۳۷] صحیفه امام(ره)، ج ۱۳، ص ۵۳۷

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.