خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا (برگ 12)

خاطرات شهدا

خاطرات / شهید کاظم اشجع زاده

شهید کاظم اشجع زاده

دوستان کاظم که گاهی اوقات به دیدن ما می آمدند از خاطرات وی صحبت می کردند . انها می گفتند : ما در ”فاو” شهید کاظم را به اسم ”صفا” صدا می کردیم و او به همین نام معروف شده بود . بعدها که عموی این دو شهید به فاو اعزام شده بود صحت این خاطرات را تأیید نمود . ... ادامه مطلب »

خاطرات / شهید کاظم اشجع زاده

شهید کاظم اشجع زاده

  یک روز برای فاتحه بر سر مزار شهیدان خود رفته بودم . همین که به نزدیکی آرامگاه رسیدم ، پیرمردی را دیدم که فاتحه می خواند و آرام آرام اشک می ریخت . از آنجا که عشق مادری در وجودم شعله کشید خواستم بدانم این فرد چه کسی است که چنین خالصانه و بی ریا بر سر مزار شهیدانم ... ادامه مطلب »

خاطرات / شهید قاسم اشجع زاده

شهيد قاسم اشجع زاده

  حدود دو سال از شهادت قاسم می گذشت . بسیار دلتنگ بودم . چون یکی از دوستان نزدیکش نحوه شهادت او را برای ما گفته بود و من ناراحت بودم که چرا هنگامی که پیکر پاک فرزندم را برای آخرین بار می دیدم ، محل زخمها و آسیبهای او را نگاه نکردم . البته در آن موقع سخت می ... ادامه مطلب »

خاطرات / شهید قاسم اشجع زاده

شهید قاسم اشجع زاده

ارتباط معنوی شهدا  با یکدیگر تابستان سال ۶۵ بود . چند روز بود که بسیجی عزیز سعید سلطانیه به شهادت رسیده بود . این شهید بزرگوار با اینکه خیلی جوان بود ، اما با ویژگیهای خاص اخلاقی که داشت ، علاقه شدید شهید قاسم را به خود جلب کرده بود و ایشان در وصیت خود به سفارشهای سعید سلطانیه استناد ... ادامه مطلب »

خاطرات / شهیدان قاسم و کاظم اشجع زاده

شهید قاسم اشجع زاده

شب دومی که از شهادت کاظم مطلع شده بودیم ولی هنوز خبر شهادت قاسم را به ما نداده بودند ، خواب دیدم صحنه ای مانند روز عاشورا است . مردم شهر همه سینه زن و نوحه خوان به طرف محلی که هر سال مراسم عاشورا در آنجا انجام می شود می روند . من هم در شیب و سرازیری محل ... ادامه مطلب »

خاطرات / شهید قاسم اشجع زاده

شهید قاسم اشجع زاده

شهید قاسم دانشجوی دانشگاه امام جعفر صادق بود و در رشته الهیات تحصیل می کرد . همچنین از طرف سپاه برای آموزش قرآن به روستاهای اطراف ورامین می رفت . هنگامی که از این دو کار فارق بود به پایگاه بسیج مهدیه می رفت و در آنجا همراه دوستانش انجام وظیفه می کرد . بعضی وقتها نگران سلامتی او می ... ادامه مطلب »

خاطرات / شهید قاسم اشجع زاده

شهید قاسم اشجع زاده

در روزنامه جمهوری اسلامی  مورخه سه شنبه  ۷ شهریور ۱۳۶۸ در صفحه ۱۰ ، مطلبی با این عنوان چاپ شده بودکه درباره شهید قاسم از زبان یکی از همسنگران وی به نام ” مجید حراست ” بود . بهتر است که عین مطالب ایشان بازگو شود تا به دنیای روحانی شهید قاسم ، آن هم در لحظه هایی که وی ... ادامه مطلب »

خاطرات / شهید غلامرضا ادهم

شهید غلامرضا ادهم

او بسیار خوشرو و اهل معاشرت با دیگران بود و با همه به راحتی ارتباط برقرار می‌کرد و خاطرات خوشی از خود در ذهن همه به یادگار گذاشته است.  او به نماز فوق العاده اهمیت می‌داد سعی می‌کرد نماز را در مسجد و به جماعت اقامه کند و چنانچه مقدور نبود سعی می کرد در اول وقت نمازش را بخواند ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ هرگز مردم را بمباران نمی‌کنم

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی  هرگز مردم را بمباران نمی‌کنم  « سرهنگ خلبان علی عالی زاده » سال ۱۳۵۶ ، درست یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ، شهید اردستانی از پایگاه بوشهر به تبریز منتقل شد . ضمن اینکه هم گردانی شدیم ، سعادت همسایگی با این مرد خدا را نیز پیدا کردم . در آپارتمانی ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی / می‌خواهم آن دنیا مشکل نداشته باشم .

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی    می‌خواهم آن دنیا مشکل نداشته باشم .  « سرهنگ خلبان علی عالی زاده » زمان جنگ بود ، روزی در پست فرماندهی نشسته بودیم که زنگ تلفن به صدا در آمد . گوشی را برداشتم ، تلفن از ورامین بود و حاج مصطفی را می‌خواست . او را به پای تلفن فرا ... ادامه مطلب »