خاطرات شهداء رفتنی شهید غلامرضا ادهم راوی: سعید صدّیق منفرد (همرزم شهید) آتش دشمن، بیامان بر سرِ ما میبارید و لشکر در حال عقبنشینی بود. تانکهای دشمن در حال دور زدن بودند و میخواستند نیروهای ما را به اسارت بگیرند. در چنین شرایطی غلامرضا سینهخیز به طرفم آمد و پرسید:«چیکار کنیم؟ وایسیم یا برگردیم؟» من در حالی که روی زمین ... ادامه مطلب »