خانه » مفاخر و افتخارات ورامین » مفاخر » صحبت های گلعلی بابایی درباره رحیم مخدومی

صحبت های گلعلی بابایی درباره رحیم مخدومی

جشنواره عمار

فارس : جشنواره سینمایی مردمی فیلم عمار، در اقدامی تحسین برانگیز از شخصیتی تجلیل کرد که در قضایای بعد از فتنه ۸۸ نقش قابل توجهی جهت روشن‌کردن جماعت فتنه گر داشت.

رحیم مخدومی که سوم دی ماه روز افتتاحیه جشنواره فیلم مردمی عمار، از وی تجلیل شد با چاپ کتاب های خوبی مثل؛ خرابکار اجاره‌ای، دختران فیروزه‌ای، من مدیر جلسه‌ام و … بصیر بودن خویش را به منصه ظهور گذاشت.

http://dlnew.ir/varamincity.com/tasavir/jashnvareh/ammar/jashnvareh-ammar-91-10-03%20(6).jpg

در ضمن علاوه بر این کارهای ارزشمند دو جشنواره با عنوان داستان فتنه نیز برگزار کرد که همه این ها را به همت خویش و دوستان همفکرش در موسسه رسول آفتاب انجام داده است، به پاس زحمات ایشان ما هم سعی کرده ایم با چند نفر از هم فکران او به مصاحبه بنشینیم تا از فعالیت های او بیشتر برای شما رویت کنیم.

در اولین فرصت با جناب آقای گلعلی بابایی به مصاحبه نشستیم که نام شناخته شده‌ای در عرصه ادبیات پایداری است؛ ضربت متقابل، همپای صاعقه و … مبین توانمندی و تخصص این نویسنده مبرز می‌باشد. دوستی او با رحیم مخدومی به بیش از بیست سال باز می‌گردد.

روایت‌های او از مخدومی شنیدنی است، وقتی او از رحیم مخدومی سخن می‌گفت با لبخندی در عمق دلش ریشه داشت صحبت می‌کرد و هنگامی که از سوال کردیم چند رحیم مخدومی در ایران وجود دارد با آهی که از سر درد بود گفت: ان شاءالله که خیی هستند ولی…

 بقیه صحبت‌های سردبیر نشریه «پلاک هشت» را در مصاحبه مفصلی که راجع به مخدومی گرفتیم بخوانید.

 جناب آقای بابایی شما از که با آقای مخدومی دوست شدید و چه زمانی همدیگر را پیدا کردید؟

فکر می‌کنم همان اوایل تشکیل شدن دفتر ادبیات و هنر مقاومت بود.

 یعنی حدودا سال های ۶۹ و ۶۸؟

بله حدودأ همان سال‌ها که آمدیم حوزه هنری و یواش یواش با رحیم مخدومی آشنا شدیم و نمی‌دانستیم که رحیم جزء بچه‌های لشگر خودمان است. چون رحیم در گردان بلال بود و آن جا داشت خدمت می‌کرد و بعد با صحبتی که با ایشان کردیم و خاطره‌ای که ایشان از فرمانده گردان بلال آورد و در مجموعه فرمانده من، به عنوان خاطره برتر شناخته شد و الان هم دارد این کتاب پشت سر هم چاپ می شود و فکر می کنم که دفعات چاپ آن از پنجاه بار هم بیشتر است.

که بعدش هم جنگ پا برهنه، چاپ شد و ..

بله یکی از کتاب‌هایش جنگ پا برهنه بود و کتاب‌های دیگرش مردان درد بود.

* حرف آقا را گوش کرد

که مردان درد روایت یک شهید افغانی است.

بله، عبدالرحیم جمشیدی است که خیلی زیبا گفته بود. جنگ پا برهنه را که آقا برای آن تقریظ نوشتند و چند نکته را هم گوشزد فرمودند که باید یک مقدار خوش بینانه‌تر نوشت، چون یک طن اعتراضی هم در آن وجود داشت.

 و جالب است که رحیم مخدومی به سخنان حضرت آقا گوش داد و چند صفحه آخر کتاب را حذف کرد.

بله

یک کتاب ایشان دارد به نام «نرگس»  این کتاب را مشاهده فرمودید؟

این کتاب البته برای رده سنی نوجوانان نوشته شده است شاید برای این طیف نوشته شده جنابعالی ندید.

 بله، ایشان الحمد الله در همه وادی‌ها کار کرده است اگر بخواهیم یک کارنامه‌ای از ایشان تصویر کنیم، ایشان هم در بحث تاریخ انقلاب کار کرده است هم تاریخ جنگ، شخصیت شناسی جنگ کار کرده است.

و حتی گاهی اوقات روی یک شخصیت تمرکز می‌کند مثل «شهید غلامعلی پیچک» که زندگینامه داستانی او را در کتاب «چه کسی ماشه را خواهد کشید» گرد آورده است. زندگینامه داستانی می‌نویسد، زندگی‌نامه مستند می‌نویسد مثل مالک خیبر که راجع به شهید کارور است و کتاب شهید خانجانی که دقیقا مستند است.

کتاب «وقتی پرده کنار رفت» که از این کتاب هم همسر شهید و هم خانواده‌اش را که در کرمانشاه دیدم آن ها هم از این کتاب راضی بودند. ایشان کتاب که می نویسند الحمد الله شخصیت شهید را خوب پرورش می‌دهد و خوب به خواننده انتقال می دهد.

 * «آخرین نامه سمیرا» داستانی که مخدومی در جواب آغاجری نوشت

 جناب بابایی! البته این کتاب که راجع به شهیدخابجانی است در کتاب «آخرین نامه سمیرا» ادامه پیدا می‌کند و آن جا هم باز رد پاهایی از شهیدمرتضی خانجانی قابل رویت شد.

حالا جالب است من یک بار از آقای مخدومی پرسیدم که گاهی اوقات که فضا از لحاظ فرهنگی و سیاسی در بعضی دولت‌ها مسموم می‌شود چرا داستانی نمی‌نویسید؟ ایشان می‌گفت: همه را من نوشتم مثلا جواب آقای آغاجری را در کتاب «آخرین نامه سمیرا» دادم مناظره‌ای که بین دختر دانشجو و استاد دانشگاه مثلا به تعبیر خودش روشنفکر است جواب او را در کتابم که در قالب رمان است داده‌ام، یعنی مخدومی هیچ گاه ساکت ننشسته است یا نوشته یا شاگرد پرور بوده است و یا در مقابل فتنه‌های گوناگون قد علم کرده است.

 * حفظ روحیه معلمی/ خیلی از نویسنده‌ها حاضر نیستند آبروی خود را برای نظام بگذارند

 شما به عنوان یکی از دوستان همفکر ایشان آقای مخدومی را از این دریچه‌ها چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مخدومی سعی کرده است در نویسندگی‌اش روحیه معلمی خودش را حفظ کند یعنی آموزش همیشه مد نظرش هست. آن چیزهایی که مربوط به قبل از فتنه است مثل حضور در جبهه و بعد از آن پا گذاشتن در مسیر فرهنگ انتشار آن مسائلی که در جبهه دیده بود مثل نوشتن کتاب و بعد از این مباحث هم بودنش است، این ها یک سری ویژگی‌هایی است شاید در هر کسی وجود داشته باشد ولی حرکتی که رحیم مخدومی انجام داد و یک تنه به میدان مبارزه با فتنه گران وارد شد به نظر بعضی هنرمندها شاید نوعی خودزنی بود! یعنی کسی که این گونه بی‌محابا وارد یک معرکه‌ای بشود، کمتر کسی پیدا می‌شود حتی مطرح ترین و دلسوزترین نویسنده ها، حتی بسیاری از نویسنده‌هایی که نسبت به نظام اظهار ارادت می‌کنند و حضرت آقا هم به آنها توجه دارند کمتر آمدند و از خودشان آبرو بگذارند و در میدان مبارزه با فتنه گران در جهت نشر ادبیات هشت ماه دفاع مقدس را مثل ادبیات هشت سال دفاع مقدس انتشار بدهد، مخدومی مسابقه خاطر نویسی و داستان نویسی و … تحت لو ای موسسه که همه کاره‌اش خودش بوده به نام «رسول آفتاب» انجام داد.

 مخدومی حتی در حوزه ادبیات هشت ماه دفاع مقدس از ادبیات هشت سال مقدس بهتر عمل کرد و در این هشت ماه بصیرتش را نشان داد. بصیرتی که خیلی از هم تیپ‌های خودش مثل خود بنده این کار را نکردند. حالا درسته ما هم دل را به دریا زدیم و آمدیم ولی ایشان از اول معرکه وارد شد و مطمئنم که خیلی از دوستان نزدیکش هم در وادی نویسندگی با ایشان زاویه پیدا کردند. این به نظر من شاید بزرگترین گذشتی بود که رحیم مخدومی انجام داد.

 شما وقتی اسم رحیم مخدومی به گوشتان می‌خورد چه صنعتی از ایشان به ذهنتان مبتا درمی شود؟

با این اقداماتی که عرض کنم به نظر من ایشان را باید نمونه کامل انسان بصیر نامید. انسان بصیری که جامعه و رهبر خودش را خوب می‌شناسد.

 سبک آقای مخدومی بیشتر خاطره نویسی است، ایشان را در ثبت خاطرات انقلاب اسلامی چگونه ارزیابی می کنید.

منظورتان انقلاب اسلامی و جنگ است؟

 بله همه تعریف‌هایی که ذیل انقلاب اسلامی قرار می گیرد، منظورم است.

آثاری که ایشان ارائه داد نشان داد که آدم موفقی است و در انتقال این فرهنگ، حرفه و هنرش را دارد. از تنوع و تعدد چاپ‌هایی که کتاب های ایشان داشته است می‌شود و این گونه ارزیابی کرد که کارهایش خوب جلوه کرده است. بعضی از کارهای مخدومی چندین بار چاپ شده است. مثلا معلم فراری ایشان که راجع به شهید همت است چندین بار چاپ شده است. فرمانده من، بارها چاپ شده است. کتاب‌های دیگرش هم این گونه است.

 * امثال رحیم مخدومی را کم داریم

 آقای بابایی! چون جنابعالی به عنوان یک نویسنده متبحر و حرفه‌ای در عرصه ادبیات دفاع مقدس قلمداد می‌شوید می‌خواستم به این سوال من خیلی روشن و واضح پاسخ دهید که ما در ایران چند تا رحیم مخدومی داریم؟

ان‌شاءالله که زیاد داشته باشیم ولی فعلا که کم داریم! امیدواریم امثال رحیم مخدومی زیاد شوند با این خصوصیاتی که در رحیم است کم پیدا می‌شود!

 خصوصیات رحیم مخدومی را برای ما می‌شمارید؟

در عین حال که هنر و تخصص کاری را که انجام می‌دهد که دارد در بزنگاه‌های مختلف اقدام اساسی خودش را انجام می‌دهد یک زمان که جنگ تمام شد رفت دنبال معلمی و ایستاد معلمی کرد و تشخیص داد که باید فرهنگ دفاع مقدس را منتشر کند در این راه قدم گذاشت بعد دید که فقط خاطره و این جور مباحث شاید نتواند قشر جوان و مردم را قانع کند، هم زندگینامه داستانی نوشت و هم خودش قصه‌های مختلفی راجع به جنگ و انقلاب نوشت، اینها همه نشان می‌دهد که رحیم مخدومی توانایی کارهایی که در این زمینه را دارد. در ضمن این که توانائی دارد بصیرت این را دارد که در  کدام بزنگاه چه کاهی را انجام بدهد. ما خیلی از نویسنده‌ها را داریم که کارهایشان فاخر است و شاید کارهایشان مورد پسند مردم هم باشد ولی از مردم دورند و با مردم جوش نمی‌خورند، خودشان هستند و خلوت خودشان و کتابشان به بازار می‌آید و هیچ ارتباطی با مردم ندارند ولی آقای مخدومی فرقش با آنها این است که هرجا که مردن هستند او هم هست و می‌آید «جنگ پا برهنه» را می‌نویسد، جنگ پا برهنه‌ها همان چیزی است که انسان در جامعه می‌بیند.

 نکته‌ای که راجع به آثار آقای مخدومی و آثار دیگران در حوزه فتنه که ایشان جمع‌آوری کردند مثل خرابکار اجاره‌ای، چت مقدس و … به بیش از چاپ اول و دوم رفتند، این نشان می‌دهد که در این حوزه زیاد کار نشده و ثانیا قلم مخدومی و دوستان همفکرش قلم اثر گذاری است یعنی اگر کتاب چت مقدس که به همت ایشان گرد آوری شده است را دیده باشید داستان آخر آن با نام «پیدا» اثر رحیم مخدومی است. یعنی مردم خودشان دوست دارند، دانشجوها که من با قشر عظیمی از ایشان در ارتباط هستم  این کارها را می خرند… چرا که به این حوزه پرداخته شده است؟

گفتم کسی جرات نمی‌کند در این وادیها خودش را خرج کند، این جور کارها خرج کردن از خود است ایشان یک موسسه خصوصی است که دارد این کار را انجام می دهد، ما الان خیلی از موسسه‌های دولتی را داریم که بودجه‌های هنگفتی  می‌گیرند ولی در این قضیه هیچ کاری نکردند! مدیرانشان هنوز آن بصیرت را پیدا نکردند که فتنه در این کشور اتفاق افتاده است، هنوز آن جرات را پیدا نکردند که بیایند علیه فتنه و آدم‌هایی که شاخص فتنه بودند کار چاپ کنند! رحیم مخدومی این شهامت را داشت.

به نظر من وارد شدن در این میدان ناشی از شهامت و قدرت تصمیم گیری است که فکر می کنم مخدومی این را از جنگ به ارث برده است و الان هم بچه‌های رزمنده نویسنده داریم که نیامدند وارد میدان بشوند! و مثل ایشان برای مردم روشن گر کنند، مردم مشتاق هستند همین که کتاب در حوزه فتنه چند بار چاپ می شود این است که مردم مشتاق هستند خاطره کسانی که در مقابل فتنه می ایستادند را روایت کرده است.

فرقی نمی‌کند کسی که در میدان انقلاب میجنگید با آن رزمنده‌ای که در شلمچه جنگیده است فرقی نداشته است همین طور که خاطرات جنگ برایمان دل چسب و جذاب است. همین طور برایمان جذاب است که بدانیم سر پایگاه بسیجی که در خیابان آزادی آتش زدند چه گذشت و خیلی جاهایی که درگیر آتش فتنه بودند و مملکت هم هشت ماه در گیرش بود. این‌ها را مکتوب کردن و به نشر و نثر در آوردن یک جرأت می خواست و یک تصمیم و اراده که الحمد الله مخدومی داشت.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.