در میان شرکتکنندگان سومین جشنواره مردمی فیلم عمار، هستند هنرمندانی که با چندین اثر متنوع در جشنواره شرکت کردهاند.
اردستانی که کار فیلم را با سایت «مبارزکلیپ» شروع کرده بود، امسال با ۱۲ اثر مختلف از جمله سه مستند و چندین فیلم کوتاه در جشنواره شرکت کرده است. بخش هایی از گفتوگوی “عمار فیلم” با وی را در زیر میخوانید :
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
«محسن اردستانی رستمی» هستم، متولد ۱۳۶۸ در ورامین، کارشناس علوم قرآنی. ما با یکی از دوستان سایتی به اسم «مبارزکلیپ» داشتیم که بهوسیله آن کارهای فیلم و کلیپ انجام میدادیم. این سایت اولین سایتی بود که با موضوع انقلاب در قالب کلیپ کار میکرد و توانست به ۳۰هزار بازدید در روز نیز دست پیدا کند. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم وارد کار فیلمسازی بشوم.
چطور با دفتر راه آشنا شدید؟
آقای جلیلی در وبلاگ من کامنت گذاشته بود. بعد قرار گذاشتیم و باهم صحبت کردیم و به این توافق رسیدیم که من در دفتر راه مشغول به کار بشوم.
در دفتر راه در چه حوزهای کار میکردید؟
من بیشتر کار تدوین انجام میدادم.
شنیدیم امسال با ۱۲ اثر در جشنواره شرکت کردهاید. درست است؟
بله. پارسال من یک فیلم کوتاه و یک مستند داشتم که به جشنواره ارسال نکردم. درفاصله زمانی بین دو جشنواره با اینکه وقت زیادی نداشتم، توانستم هفت هشت اثر دیگر تولید کنم تا امسال با دست پُر در جشنواره شرکت کنم.
ایده آثارتان را چگونه پیدا میکنید؟
من ابتدای کار نمیتوانستم از خودم ایده تولیدی داشته باشم و بیشتر از محیط و اجتماع ایده میگرفتم. مثلاً ایده فیلم کوتاه «روزی روزگاری در رفح» یا فیلم «میتوان بدون واژه هم شعر سرود» را من از دو کاریکاتور گرفته بودم. یکی از کاریکاتورها درباره گفتوگوی پسری فلسطینی با پسری اسرائیلی است. کاریکاتور بعدی هم شخصی را نشان میدهد که دست ندارد و پسربچهای برایش دست میکشد. «شهید آوینی» در نقد فیلم «مادر» میگوید عمده فیلمهای بعد از انقلاب میخواهند از انقلاب گذر کنند، ولی من سعی میکنم به ایدههایم ماهیت انقلابی تزریق کنم بعد بسازم و اگر غیر از این باشد معنای روشنفکری پیدا میکند و «هنر برای هنر» میشود.
درباره موضوع آثارتان بگویید.
بیشتر کارهای من درباره شهدا و انقلاب است. البته امسال مستندی متفاوت به اسم «بُش کوچَهلر» [بهمعنای کوچههای خالی] دارم که درباره مناطق زلزلهزده آذربایجان است. «وصیت گمشده» و «آوازی بر جبرئیل» هم مستندهای دیگر من است که در مورد شهداست. بقیه آثار من فیلم کوتاه است که یکی از آنها امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران، دوم شد.
کدام فیلمتان است؟
فیلم «روزی روزگاری در رفح». همانطور که گفتم سوژه این فیلم را از یک کاریکاتور گرفتم که گفتوگوی یک پسر فلسطینی با پسری اسرائیلی است. این کاریکاتور در آمریکا نیز برنده جایزه شده بود. من با اضافهکردن دیالوگ و حرکت دست پسر اسرائیلی که به طرف پسر فلسطینی شلیک میکند، این فیلم را ساختم.
سازمان خاصی هست که آثارتان را حمایت مالی کند؟
نه متأسفانه. من قصد داشتم فیلمی را در مورد شهدای زادگاهم یعنی ورامین بسازم. برای همین به سازمان حفظ آثار شهدا مراجعه کردم و خواستار حداقلِ امکانات و هزینه شدم. اما مسئولان آنجا گفتند اگر شما فیلمی ساختید که از تلویزیون پخش شد، آنموقع ما حاضریم از شما حمایت کنیم. ما هم در جواب گفیتم نه رابطه داریم و نه آقازادهایم. جالب این است که همین آقایان برای ساخت فیلم از تهران فیلمساز میآورند و برای هر دقیقه یک میلیون تومان میپردازند. کمبود امکانات همیشه با کار ما عجین بوده است؛ بهطوریکه حتی برای ایفای نقش پیرزن در یکی از فیلمها، مجبور شدیم نقش را به یکی از بچههای خودمان بدهیم.
از بین این ۱۲ اثر، کدام یک را انتخاب میکنید؟
مستند «بُش کوچَهلر» را بیشتر از بقیه دوست دارم.
چقدر به موفقیت در جشنواره امسال امیدوارید؟
برای من حضور در جشنواره مهم است.
یعنی موفقیت و برندهشدن اهمیتی ندارد؟
خب برندهشدن مهم است و چون من تجربه برندهشدن را در جشنواره فیلم کوتاه داشتم، مطمئناً لذتبخش است و حال وهوای دیگری دارد. ولی مسئله «عدالت» خیلی من را اذیت میکند.
نقاط ضعف و قوت جشنواره عمار را چه میدانید؟
به نظر من قالبهای زیادی را وارد جشنواره کردهاند. هرچند من کلیپساز هستم، فکر میکنم قالبهایی مانند کلیپ و نقد فیلم، جایی در جشنواره ندارند. مسئله دیگر تبلیغات جشنواره است که هرچند نسبت به پارسال بهتر شده ولی باز ضعیف است. خیلی از دوستان من که در مورد جشنواره با آنها صحبت میکردم، اصلاً از وجود چنین جشنوارهای خبر نداشتند.
مسئله دیگر محدودیت محورهای جشنواره است. گفتمان انقلاب اسلامی وسیع است، ولی موضوعهای جشنواره محدود است. باید حوزه موضوعی را گسترش دهیم. همه میخواهند کار سیاسی بکنند، اما مگر ما بچه حزباللهی طنزساز نمیخواهیم؟ چرا این موضوعات را وارد جشنواره نمیکنیم؟
درباره نقاط قوت باید بگویم که جامعه مخاطب جشنواره و نوع نگاهش به انقلاب، ویژگی ممتاز آن است. جامعه مخاطب جشنواره متفاوت با جشنوارههای دیگر است و بیشتر مخاطبان آن در مناطق روستایی و دورافتاده هستند.
نکته دیگری که شاید هم خوب باشد هم بد، این است که بچهحزباللهیهایی که در این جشنواره جایزه میگیرند، فکر میکنند کار بزرگی کردهاند. درحالیکه باید سعی کنند خودشان را در جشنوارههای دیگر هم نشان بدهند؛ هرچند آن جشنوارهها سیاستهای خاص خودشان را داشته باشند.
خاطره یا اتفاق جالبی از ساخت فیلمهایتان دارید؟
در مستند مربوط به مناطق زلزلهزده، صحنهای داریم که سیل آن منطقه را نشان میدهیم و فکر میکنم هیچکس ماجرای سیل را نشان نداده است. در این صحنه زنی را به تصویر میکشیم که با چشمهای گریان، سیلی که تمام زندگیاش را با خود میبرد را تماشا میکند. به نظرم این صحنه زیباترین و در عین حال تلخترین صحنه فیلم است.