خانه » شهدای ورامین » پیام ها و نامه ها » نامه ای از شهید محمد محیط

نامه ای از شهید محمد محیط

http://dlnew.ir/varamincity.com/tasavir/shohada/tasavir-shohadaye-varamin/shahid-mohammad-mohit.jpg

بسمه تعالی

مادر هرچه در کتابهای لغت گشتم کلمه ای پیدا ننمودم که بتواند مقام و عزت تو را آنطوری که شاید و باید در برداشته باشد و بزرگی تو را برساند از این جهت تو را بهمان نام مادر خطاب می کنم .

زیرا این کلمه کاخ منزلت و قدرت ترا تا عرش خدای تعالی بالا میبرد و بخوبی می تواند وجود و شخصیت تو را بنماید . تو آن گوهر یکدانه ای هستی که خداوند به افراد بشر می بخشد و زمان دیگری پس می گیرد و آنگاه که بخشید زمین و آسمان را عطا کرده و وقتی که باز گرفت زندگی و هستی را از کف ربوده است . در تمام دنیا هیچ چیز به عزیزی مادر نیست حتی جان هم نخواهد توانست  مانند او گرامی و محبوب باشد زمانیکه می اندیشم ذرات وجودم همگی روی هم در اثر رنجها و زحمات شبانه روزی تو پرورش یافته دلم می لرزد که مبادا نتوانم یکی از میلیونها حقی را که به گردن من داری ادا نموده و کوچکترین وظیفه خویش را نسبت به تو انجام دهم در جهان، عشق و محبتهای گوناگونی وجود دارد و هر کدام آتشی است تا دل و جان را تابان و فروزان سازد ولیکن هیچکدام به مهر و صفای تو نمی رسد عشق و محبتی که در قلب تو وجود دارد لطف خداست و از قید و بند همه آلایشها پاک است .

مادر ،بگذار تو را بعد از خدای بزرگ پروردگار خویش بنامم و چنان در پیشگاهت افتم که چشمانم خاک پای تو گردد. اگر فردا روز پروردگار تعالی تو را از من بگیرد بخاطر از دست دادن تو  تا زنده ام اشک می ریزم و لباس سیاه می پوشم دیگر ابداً لبانم خنده را نخواهد دید و اگر وجود من به خودم تعلق داشت پس از تو زندگی را نمی خواستم و به آسانی از خویش می گذشتم ولی دریغ که اجتماع و اصول اخلاقی به من چنین اجازه ای را نمی دهد . می باید زنده باشم تا وظیفه ای را که در مقابل جامعه خویش دارم ، ادا نمایم .

مادر ، اگر من پیش از تو بمیرم چنان  شاداب  خواهم بود که سر از پا  نمی شناسم زیرا در آن جهان در آرامش ابدی در صفا و طراوت بهشت در میان جلوه انوار ایزدی تو را خواهم دید و زمانیکه تو هم این جهان هستی را بدرود گفتی برای همیشه در آسمانها در کنار هم بسر خواهیم برد . میدانم که در مرگ من خواهی گریست ولی بدانکه انسان با مرگ به کمال می رسد و تو در زندگیت مرا چنان پرورش دادی که به آسانی به هدف اصلی بشریت یعنی جمال و کمال رسیدم .

مادر ، تو آنقدر  مهربانی که برای آسایش و موفقیت فرزندت از بذل جان هم دریغ نداری بگو چگونه می توانم از این همه لطف و خوبی تو سپاسگزاری کنم.

مادر ، تو در آسمانی و من در زمین . خورشید مهر و محبت خویش را در گلستان دل و جانم بتابان تا همه وقت شاد و خندان بمانم و گرنه از خزان بی مهری افسرده شده و در زمستان بی محبتی میمیرم .

مادر – مادر – مادر

منبع : لاله های سجاد

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.