خانه » شهدای ورامین » وصیت نامه شهید مرتضی کچویی

وصیت نامه شهید مرتضی کچویی

http://dlnew.ir/varamincity.com/tasavir/shohada/tasavir-shohadaye-varamin/shahid-morteza-kachooei.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم

آنقدر به جبهه می روم تا شهید بشوم

به نام خداوند در هم کوبنده صدام و صدامیان تجاوزگر. مبارک باد بر بقیه الله ارواحنا له الفداء وجود چنین رزمندگان ارزشمند و مجاهدان فی سبیل الله که آبروی اسلام را حفظ و ملت ایران را رو سپید و مجاهدان راه خدا را سرافراز نمودند. ملت بزرگ ایران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار می کنند. آفرین بر شما که میهن خود را بر بال ملائکه نشاندید و در میان ملل جهان سر افراز نمودید. مبارک باد بر شما چنین جوانان رزمنده ای. راستی که چگونه انقلاب جهاد و فضائل انسانی را در همه اقشار رشد داده و میلیونها انسان فوق ملک ساخته است. جوانان نثار جانشان را کم می دانند و شرمنده هستند که نتوانستند بیشتر در راه خدا و پیشبرد انقلاب اسلامی خدمت کنند.

مردم شما مانند پروانه به دور امام بگردید و لحظه ای از یاری او و انقلاب دست برندارید و دعا کنید تا خدا فرج آقا امام زمان (عج) را نزدیک کند. ای کاش خدا به من چند جان می داد تا در راه یاری انقلاب مهدی زهرا علیه السلام و نایبش فدا می کردم. امیدوارم خدا این جان ناقابل را از من رو سیاه گناهکار قبول کند. کاری نکنید که خون شهداء به هدر رود که فردای قیامت شهدا از  صدر اسلام تا کنون و پدر و مادر شهیدان و آن بچه ای که پدرش را از دست داده میگوید پدر من خون خود را ریخته است، آن وقت  شما کوچکترین توجهی نداشتید. آنروز روزی سخت است.

پدر و مادر و برادرانم و خواهرانم از اینکه من شهید شدم به هیچ وجه ناراحت نشوید. زیرا شهادت آرزوی من بوده است و من به دیدار خدا و امام حسین علیه السلام و یارانش رفته ام و زنده و شاد می باشم. من از شما می خواهم برادرانم را با تعالیم اسلامی و خواهرانم را با حجاب تربیتشان کنید. این راهم بدانید تا خدا رادارید غم و غصه ای نباید داشته باشید.

پدر و مادرم می دانم که من برای شما فرزند خوبی نبودم و من شما را خیلی اذیت کردم. پس از شما عاجزانه طلب عفو می کنم و مرا حلال کنید. اگر در شهادت من ناراحت شدید به یاد پدر و مادری که پنج شهید دادند بیفتید و یا به بهشت زهرا یا گلستان شهداء بروید و ببینید که چه جوانهایی بهتر از من شهید شدند که اگر بودند کارهای بسیاری می توانستند برای اسلام عزیز و انقلاب اسلامی انجام دهند.

 « لا یزالون یقاتلونکم حتی یردوکم من دینکم ان استطاعوا»  ای مؤمنان بدانید که کفار کارزارشان را با شما قطع نخواهند کرد و به کشتار شما ادامه خواهند داد تا زمانیکه شما بر دینتان استوارباشد آنها این جنگ و خونریزی را ادامه خواهند داد و تا آنجاییکه در توانشان باشد به این قتل و جنایت بر علیه شما ادامه می دهند و چه زیبا و چه بیان اصیل و مصداق خوبی است آنچه که در پیش روی ماست و بیانگر آن واقعیتهایی که جلوی روی ما قرار دارد و در جلوی روی پیامبر اکرم (ص) نیز وجود داشت و می بینیم که این آیات چه زیبا حوادث  واقعیتهای تاریخ اسلام را تفسیر واقعی می کند. شهادت یکی از عالی ترین و والاترین درجات و مراتبی است که یک انسان مؤمن به خدا می تواند بدان دست یابد. در حیات انسانی انسانها مراحلی وجود دارند. یک انسان پاک و بی آلایش آنها را طی می کند و خود را در مسیر تکامل به پیش می برد و وقتی به آن درجه ای از عظمت انسانی رسید که در انتهای این مسیر یعنی در اوج کمال قرار گرفت شهادت به استقبالش می آید و بدین وسیله در جوار رحمت و رزق همیشگی خداوند قرار می گیرد. شهادت انسان را از مرگ نجات می دهد، چرا که شهید با شهادتش تازه متولد می شود و به پل احیاً عند ربهم یرزقون می رسد . براستی که شهادت رهیدن از خسران و زیان و نجات از عذاب همیشگی و رسیدن به فوز عظیم و سعادت جاویدان است . شهادت نه تنها در حیات فردی یک انسان قله رفیع سعادت معنوی است بلکه در حیات اجتماعی انسانها نیز از چنان آثار والایی برخوردار است که تجربه نشان داده می تواند دگرگونیهای عمده ای را حاصل آورد. تاریخ پر افتخار چهارده قرن مبارزات خدایی اسلام نشانگر این واقعیت است که عنصر شهادت توانسته در حساسترین مواقع اسلام اصیل را از انزوا نجات دهد و یا آنرا از سقوط برهاند، هر چند که این دین الهی را قدرتی چون قدرت خداوند نگهبان است .

«پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: اذا مت علی طهاره تکون شهیدا»

 هنگامی که پاک از دنیا بروید در زمره شهیدان خواهید بود. اگر میتوانید شب و روز با وضو باشید، زیرا اگر در این حال از دنیا بروید شهید خواهید بود. گرچه معنی نخستین حدیث با وضو بودن است اما حدیث اشاره به حقیقت مهمتری دارد و آن پاک زیستن و پاک از جهان رفتن است. آنها که دامانشان پاک و دلهشان پاک و زندگی و فکری پاک دارند و این  چنین از جهان رخت بر می بندند قطعاً در صف شهیدان خواهند بود، که شهادت منحصر به کشته شدن در میدان جنگ نیست.

امت شهید پرور در این انقلاب کوتاهی نکنید و هر نوع توطئه را سر کوب کنید و امام را تنها نگذارید. حسین زمان هل من ناصر ینصرنی گفته است، مردم بشتابید تا مانند اهل کوفه نشوید. با تمام وجودتان لبیک گفته و یاریش کنید. جوانهای ما باید بیشتر به پیروزی فکر کنند نه به شهادت . جهاد ایثار و فداکاری در انسان استحکام می بخشد و رزمندگان اسلام را به خدا نزدیک  می سازد و چه چیزی بالاتر از این.

 اما آنچه باعث گردید تا این مکان مقدس یعنی جبهه را محل پایان عمرم انتخاب کنم و به سوی آنجا بشتابم این است که اینجا روح معصومیتی وجود دارد که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شود. ما در این دنیا گناهان بسیاری بر دوش داریم اما در اینجا می توانیم از خداوند بزرگ طلب آمرزش کرده و خود نیز از گناهان گذشته دوری کرده و در نزد خداوند توبه نماییم، تا شاید او نظر لطفی نموده و ما را از لطف و مهربانی خویش بی بهره نسازد. زیرا این دنیا وفایی ندارد و محل عبور است و ما باید به فکر دنیای دیگری باشیم و هر چه بیشتر در راه تزکیه نفس قدم برداریم، که پیامبر اکرم میفرماید : من برگزیده شدم تا مکارم اخلاق بشر را تکمیل نمایم .

در حقیقت مالک اصلی خداست       این امانت بهر روزی نزدماست

عدالت شیرین تر از عسل و نرمتر از کره و خوشبو تر از مشک است . شکی نیست که همه باید این راه را برویم و به سوی حقیقت سرنوشت خویش بشتابیم. خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری می کند که در برابرش بهشت برای آنان باشد. آنها در راه خدا پیکار می کنند، می کشند و کشته می شوند. این وعده حقی است بر عهده او که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده است و چه کسی از خدا به عهد خود وفادارتر است. اکنون بشارت باد برشما به داد و ستدی که با خدا کرده اید و این پیروزی بزرگ برای شما است. مؤمنان اینگونه هستند، توبه کنندگان و عابدان و سپاس گویان و سیاحت کنندگان و رکوع کنندگان و سجده آوران و آمران به معروف و نهی کنندگاه از منکر و حافظان حدود مرزهای الهی این گونه هستند و بشارت بده مؤمنان را.

 امام باقر علیه السلام میفرماید : یاران فداکار جدم امام حسین علیه السلام در زیر ضربات شمشیر و نیزه دشمن احساس درد نمی کردند . هنگامی که علاقه انسان به یک هدف به مرحله عشق آن هم عشق سوزان برسد، تمام احساس او در همان نقطه متمرکز می شود و به همین جهت هر ناراحتی برای او قابل تحمل است نه تنها قابل تحمل است بلکه احساس ناراحتی نمی کند جائیکه زنان مصر با دیدن روی یوسف در مسیر یک عشق زود گذر مجازی آنچنان از خود بی خبر شدند که به جای بریدن میوه دستهای خود را بریدند چه جای تعجب که عاشقان بیقرار خدا و جانبازان راه حق و فضیلت درد و رنج ضربات سنگین دشمن را احساس نکنند. باید نخست عشق ورزید، فداکاری و تحمل، نتیجه حتمی آن است . چه ابتکارهای که بچه های امروز و نوباوگان دوران پربار انقلاب دارند که ما در دوران کودکی  خودمان به دلیل تفاوت محیط زندگی از آنها محروم بودیم و به نظر اینجانب کم انسانی با فکر سالم پیدا می شود که این اثر را نخواند و تحت تأثیر چکیده های اندیشه و قلم کودکان فضیلت ، دوست و رزمندگان جان برکف ایثارگر راه خویش را که همان راه خدا و اسلام است نیابد و مشعلی از هدایت فرا راهش نبیند.  از همین نامه ها و جواب دهندگان آینده تاریخ ما خوب می توان جو حاکم برجامعه انقلابیمان و خصوصاً جوانان و نوجوانانمان را و در نتیجه علل و عوامل این همه پیروزی و افتخار را درک کرد.

 ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین علیه السلام در میدان نبرد شهید شد . ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی علیه السلام در محراب عبادت شهید شد و مبادا در غفلت بمیرید که علی اکبر حسین علیه السلام با هدف شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه ها جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جوا ب زینب را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید. زیرا مادر وهب فرمود: سری را که در راه خدا داده ام ، پس نمی گیرم .

ای برادر همیشه کاری کن که برای دیگران الگو باشی ، همیشه به خدا باش چون ناظر بر اعمال ماست. دعا برای امام را فراموش نکنید.

 یا الله می ترسم آن طوری که غلام باید در مقابل اربابش ادای وظیفه کند ، خدمت نکرده باشم و حق غلامی را ادا نکرده باشم . ترسم از آن است که نکند برا اثر سنگینی گناهانم نتوانم سبک شوم وبسویت پرواز کنم و از زمره کسانی باشم که از یاد تو و آیات و نشانه های تو غافل نیستند. خدایا از آن واهمه دارم که نکند در مقابل دشمن بترسم و پاهایم بلرزد و جزء سربازان تو قرار نگیرم در حالیکه همیشه این نوا را بر زیر لب زمزمه می کردم . معبود من چطور می توانم زنده باشم و نفس بکشم در حالیکه همه دوستانم پر کشیدند و به سوی تو آمدند و آنها را فرا خواندی . مهدی که از مقربین و نزدیکان تو بود و با شهادتش من را به خود آورد که آری بایستی رفت. مرتضی که آگاهترین و پاکترین افراد بود و من حرکت کرده بودم ولی حرکتم تند تر شد ، منصوری که از متقی ترین و پرهیزکارترین افراد بود و با شهادتش پرواز را به آنهایی که نمی توانستند پرواز کنند یاد داد مخصوصاً به من .

عباس کبیری که پر از اخلاص و معصومیت بود. شهادت او بود که زندگیم را عوض کرد و به من حرکت داد و عامل حرکت کردنم بود و خدایا خدایا من رفیق نیمه راه شدم. خدایا چه خوب و زیباست در روز عید ملاقات با تو و دیدار با تو. خدایا اگر رضایت تو در ماندنم است مرا نگهدار و متوجهم باش . «الهی رضاً برضائک و تسلیماً لامرک»

 در مقابل مردم گریه نکنید . گریه جلوی دشمن اسلام نکنید، زیرا شما هر چه بیشتر گریه کنید آنها بیشتر شاد می شوند ، مرا هر کجا خواستید دفن کنید .

منبع : لاله های سجاد

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.