خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید مصطفی اردستانی/برای زیارت آقا رفته بودم نه مطرح شدن…

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/برای زیارت آقا رفته بودم نه مطرح شدن…

 

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی

برای زیارت آقا رفته بودم نه مطرح شدن

«شهین اردستانی ، مادر همسر شهید »

حاج مصطفی انسانی بسیار مخلص بود . هر کاری را فقط برای رضای خدا انجام می‌داد و رضایت خداوند را برخواسته‌های شخصی ترجیح می‌داد و در همه امور ، نیتش قربه الی الله بود . او همواره تمایل داشت تا گمنام و ناشناخته باشد و راضی نبود تا از او تعریف و تمجید کنند .
شهید اردستانی بارها می‌گفت : « برای انجام هر کار و یا تصمیم ، سعی کنید اخلاص داشته باشید و در آن صورت است که برنده خواهید بود ؛ زیرا چنین کار و یا تصمیمی معامله با خداست و در یک چنین معامله‌ای شما هیچ چیز را از دست نخواهید داد ، ولی اگر نیتی غیر از این داشته باشید در بسیاری از موارد متضرر خواهید شد چرا که سرچشمه هر گونه اجحاف و بی‌عدالتی که ممکن است در طول زندگی شاهد آن باشیم خود ما انسانها هستیم و خداوند متعال عالم و عادل است و تنها امتیاز انسانها بر یکدیگر در تقوای الهی آنان می‌باشد . »
چندی قبل از شهادتش ، همزمان با سالروز میلاد پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) قرار بود به منزل ما بیاید . مدتها بود که او را ندیده بودیم . آن روز نگاهمان به در بود و برای آمدنش لحظه شماری می‌کردیم . نیمی از روز گذشته بود و نگرانش شده بودیم .
با منزلش تماس گرفتم .
الو ! سلام . دخترم عیدتان مبارک !
سلام علیکم . عید شما هم مبارک باشه ان‌شاء‌الله .
آقا مصطفی و بچه‌ها خوبند ؟
الحمدالله سلام دارند خدمت شما .
دخترم از صبح منتظر شما هستیم ! پس چرا نمی‌آیید ؟!
مادرجان ما را ببخشید . آقا مصطفی رفته زیارت مقام معظم رهبری ، هر زمان که آمد حرکت می‌کنیم .
ان‌شاء الله .
چند ساعت بعد به منزل ما آمدند . به زمان پخش اخبار از شبکه اول سیما نزدیک می‌شدیم . خبر ملاقات جمعی از مسئولان کشوری و لشکری با رهبر معظم انقلاب در صدر اخبار آن شب بود . زمانی که تصاویر این دیدار را نگاه می‌کردیم خیلی دوست داشتیم حاج مصطفی را نیز در جمع آنان ببینیم . نگاهی به او کردم و گفتم :
آقا مصطفی شما کدام طرف حسینیه نشسته‌اید ؟
خندید و گفت :
من کنار شما نشسته‌ام . هر چه می‌خواهید مرا نگاه کنید .
نه مادر جان ! اگر در تلویزیون شما را نشان دهند ، همه اقوام و دوستان شما را خواهند دید . دستی بر سرش کشید و گفت :
من برای زیارت آقا رفته بودم نه برای مطرح شدن !
سپس تأملی کرد و ادامه داد : « ببینید حاج خانم اگر برای دیدن اقوام و دوستان می‌فرمایید ، من به دیدار آنها خواهم رفت . در این صورت از اجر و پاداش صله رحم نیز بی‌بهره نمی‌مانیم .»

منبع: کتاب اعجوبه قرن

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.