خانه » بایگانی برچسب ها : شهید حاج مصطفی اردستانی

بایگانی برچسب ها : شهید حاج مصطفی اردستانی

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/آن شب عجیب…

  خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی آن شب عجیب « ستوان علی رحیمیان » با چهره‌ای متبسم و نورانی ، صبح خیلی زود وارد ساختمان عملیات شد . وقتی به حضورش رسیدم ، بلافاصله دستور داد تا تمام نامه‌های اقدام نشده را برایش ببرم . خود نیز سراغ گاو صندوق رفته بود و تمام نامه‌های مهم را که ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/آخرین وداع…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی آخرین وداع « اعظم اردستانی ، دختر شهید » روزهای چهارشنبه با دوستانش به کلاس درس یکی از شخصیتهای مذهبی می‌رفتند . در آخرین چهارشنبه برای رفتن به این کلاس – که مباحث اخلاقی در آن طرح می‌شد – پدرم با ماشین اداره می‌روند . آن‌چنان که یکی از دوستانش می‌گفت : « ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/اینجا ، چه جای خوبی است…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی اینجا ، چه جای خوبی است « سید مرتضی اردستانی ، برادر همسر شهید » حاج مصطفی اردستانی به اماکن متبرکه و زیارتگاهها علاقه خاصی داشت . در هر کجا که بود . چنانچه فرصتی می یافت ، حتماً به زیارت نزدیکترین مکان زیارتی می‌رفت . شبهای جمعه ، زیارت اهل قبور ، ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/می‌خوام بابامو ببینم…

    خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی می‌خوام بابامو ببینم « مجتبی اردستانی ، برادر شهید » وقتی خبر شهادت حاج مصطفی را شنیدیم ، به سوی تهران حرکت کردیم و پس از مراسم تشییع ، پیکر پاک آن شهید را برای خاکسپاری از تهران به پیشوای ورامین ( آستان امامزاده جعفر بن موسی الکاظم (ع) بردیم . ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/قرعه کشی کنید …

  خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی قرعه کشی کنید « اکبر اردستانی ، برادر شهید » یکی از پرسنل نیروی هوایی برایم تعریف می‌کرد : زمانی که تیمسار معاونت عملیات نیروی هوایی را به عهده داشت ، یک روز زنگ در خانه‌اش به صدا درمی‌آید ، چند لحظه بعد در روی پاشنه می‌چرخد و تیمساردر آستانه در قرار ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/چون کوه ، استوار…

  خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی چون کوه ، استوار « سرهنگ خلبان علی عالی زاده » دو سه سالی از شروع جنگ تحمیلی می‌گذشت . در پایگاه تبریز افتخار همسایگی با شهید اردستانی را داشتم . ضمن آنکه با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم ، هر گاه یکی از ما به مرخصی می‌رفت ، کلید منزل ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ مهمان نوازی از سرباز…

  خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی مهمان نوازی از سرباز « اکبر اردستانی ، برادر شهید » زمستان یکی از سالها ، مادرم بد جوری مریض شده بود . برادرم حاج مصطفی اردستانی را خبر کردیم تا به ورامین بیاید و برای مداوای مادرچاره‌ای بیندیشیم . وقتی به او اطلاع دادیم ، بلافاصله حرکت کرد و ساعتی بعدا ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/خانه‌محقر…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی خانه‌محقر « اکبر اردستانی ، برادر شهید » زمانی که برادرم به سمت معاونت عملیات نیروی هوایی منصوب شده بود ، طبق ضوابط حاکم بایستی به منزل ویلایی بزرگی که برای این پست در نظرگرفته بودند ، نقل مکان می‌کرد . تا قبل از آن ، در آپارتمان کوچکی زندگی می‌کرد و هیچ ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ وصال یار…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی وصال یار « سید کمال اردستانی ، برادر همسر شهید » در شامگاه پانزدهم دی ماه ۷۳ بار دیگر فرشتگان و ملائک بال گشودند و جمعی از سبکباران عاشق را در آغوش کشیدند و به سوی عرش خدا به پرواز درآوردند . دلیر مردانی که در طول دوران دفاع مقدس و پس از ... ادامه مطلب »

خاطرات شهید مصطفی اردستانی/ شاکی نیستم ، از شما رضایت دارم…

خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی شاکی نیستم ، از شما رضایت دارم « سید کمال اردستانی ، برادر همسر شهید » حاج مصطفی در سراسر عمر پر برکتش انسان بسیار باگذشتی بود . او در نهایت تواضع و فروتنی ضمن رعایت حقوق دیگران ، از حق و حقوق خود و سایرین دفاع می‌کرد و به هنگام پدید آمدن ... ادامه مطلب »