دکترای هوانوردی
« سرهنگ خلبان جلال آرام »
پس از تأسیس دانشگاه هوایی توسط تیمسار ستاری ، دانشجویان خلبانی که از این دانشگاه فارغالتحصیل میشدند ، مدرک لیسانس هوانوردی دریافت میکردند . طبق دستور العمل جدید ، دانشجویان پس از پرواز با هواپیمای ملخ داد « بونانزا » و توربو جت « پی . سی – ۷ » وارد مرحله جدیدی میشدند که پرواز با هواپیمای جت پیشرفته بود .
در حقیقت این مرحله تمام کننده دوره دانشکده خلبانی است . برای تشکیل این مرکز ( پرواز با هواپیمای جت پیشرفته ) جلسات مشورتی برگزار گردید و بنده به عنوان خلبانی که سالها تجربه آموزش داشتم برای این منظور انتخاب شدم . طی ملاقاتی که در دفتر تیمسار ستاری انجام گردید ، ایشان از بنده خواستند در این زمینه طرحی را آماده و ارائه نمایم .
پس از چند روز ، طرح را آماده کردم و خدمت ایشان بردم . با توجه به تجربیات چندین سالهام ، فکر میکردم طرحم ، باید خوب و کامل باشد .
طرح را به دقت دیدند و زیر قسمتهایی از آن را خط کشیدند و یادداشتهایی در کنارش نوشتند . فکر کردم تغییراتی که تیمسار دادهاند باید جزئی باشد ، ولی بعد که سر فرصت آن را مطالعه کردم ، متوجه شدم ایشان به طور کلی شالوده و اساس طرح مرا به هم ریختهاند و مطالب را به نحو شایستهتری پیشنهاد دادهاند .
وقتی از دفتر ایشان بیرون میآمدم ، فرمودند :
-باید برای اول مهر دانشجو بپذیرید !
با احتساب اینکه آن روز شانزدهم مرداد بود ، گفتم :
تیمسار ! ما حتی اگر پول و پرسنل کافی هم داشته باشیم . این زمان کوتاه به ما اجازه انجام چنین کاری را نمیدهد .
در جوابم گفتند :
شما بروید شیراز ! من خودم میآیم و میگویم چکار باید بکنید .
دو روز بعد ، تیمسار به شیراز آمدند و از چند ساختمان متروکه و خراب که برای این کار در نظر گرفته شده بود بازدید کردند . همان جا دستورات لازم را صادر فرمودند و از ما خواستند بازسازی ساختمانها را شروع کنیم .
گفتم :
-قربان ! ما وسایل و امکانات میخواهیم .
تیمسار در کمتر از ۲۴ ساعت ، تمام امکانات را فراهم کردند و کار به صورت شبانه روزی ادامه یافت و دو روز قبل از موعد مقرر ساختمان آماده بهرهبرداری شد . تیمسار به شیراز آمدند و آن را افتتاح کردند .
پذیرش دانشجویان جدید آغاز شده بود که تیمسار از من « سیلابس » ( دستور کار پروازی ) را خواستند . سیلابس را خدمت ایشان دادم . تصور نمیکردم ، در تخصصی که مربوط به آموزش خلبانی است نظر خاصی داشته باشند .
پس از ارائه چند پیشنهاد که از طرف ایشان صورت گرفت ، متوجه شدم تیمسار ، قبلاً « سیلابس » دانشکده خلبانی کشورهای « هندوستان » ، « پاکستان » ، « یونان » و « آمریکا » را مطالعه کردهاند و بهترین آن را با توجه به امکانات موجود در نیروی هوایی انتخاب نمودهاند . ایشان ضمن اینکه مطالب جدیدی را عنوان میکردند ، از ما میخواستند آنها را به دانشجویان تعلیم دهیم . میگفتند :
هواپیماهایی که در آینده به خدمت خواهیم گرفت ، این سیستمها را خواهند داشت . لذا لازم است دانشجویان این آموزشها را در همین مرکز ببینند .
ما در مقطع کارشناسی علوم هوانوردی با نظر تیمسار ستاری مخالف بودیم . و میگفتیم برای یک دانشجوی خلبانی دروسی مانند « آیرودینامیک سیالات تراکم پذیر – فیزیک حرارت و یا ارتعاشات عمومی » که از دروس دانشجوی مهندسی است ، هیچ ضرورتی ندارد . پیشنهاد میکردیم به جای این دروس مباحث پروازی دانشجو را بیشتر کنیم ، اما ایشان میگفتند :
یک خلبان که میخواهد با هواپیما پرواز کند ، باید اطلاعاتی از تخصص فنی و مهندسی هواپیما هم داشته باشد . مهندس هواپیما هم باید یک سری اطلاعات پروازی بداند که هر دو بتوانند در زمینهکاری یکدیگر را درک کنند .
ایشان در مورد بالابردن سطح دانش پرسنل میگفتند :
– من برای دانشجویان خلبانی دانشگاه هوایی به مرحله لیسانس قانع نیستم . چرا دانشجویان ما نروند و فوق لیسانس نگیرند ؟ چرا آنها دکترای علوم هوانوردی نگیرند ؟ بگذارید ما کشوری باشیم که خلبانانش دکترای هوانوردی داشته باشند .”
منبع : کتاب آسمان غرنبه