تصادف ناگوار
« ستوان یکم محمد مصطفوی فر »
در سایت پدافندی جنوب تهران انجام وظیفه میکردم که شنیدم یکی از پرسنل پدافند در آسایشگاه معلولین کهریزک بستری شده است .
این شخص ، درجه داری بود که در اوایل جنگ ، بر اثر تصادف رانندگی در جاده اصفهان ، معلول شده بود و با داشتن همسر و یک دختر کوچک ، ناگزیر او را بازنشسته کرده بودند .
به همراه تعدادی از دوستان ، برای دیدنش به آسایشگاه رفتیم . او با دیدن ما خیلی خوشحال شد . از اوضاع زندگیاش و اینکه چگونه امرار معاش میکند ، پرسیدیم ، گفت :
همسر و دخترم در یک اتاق اجارهای در سه راه آذری زندگی میکنند و من فقط روزهای پنجشنبه و جمعه برای دیدن آنها به منزل می روم . برای اینکه وضع مالی مناسبی نداریم ، خودم را به آسایشگاه انتقال دادهام . همسرم در بیرون از خانه کار میکند و پول بخور و نمیری که به دست میآورد خرج خودش و بچه میکند .
از او خواستم مشکلاتش را در نامهای بنویسد تا به عرض تیمسار ستاری برسانم . نامه را نوشت و آن را از طریق دفتر فرماندهی به تیمسار رساندم .
تیمسار ستاری نامه را خوانده بود و در عصر اولین پنجشنبه که او در کنار خانوادهاش بود به منزل آنها رفت و از نزدیک با وضع زندگیشان آشنا شد .
تیمسار ، همان روز ، یک سکه بهار آزادی به فرزند او هدیه کرد و مبلغ صد هزار تومان هم وام بلاعوض در اختیارش گذارد . چند روز بعد ، دستور دادند خانهای سازمانی در مهرآباد برای این خانواده در نظر گرفتند و مقداری هم وسایل زندگی به آنان کمک کردند .”
منبع : کتاب آسمان غرنبه