خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید منصور ستاری / رقت قلب …

خاطرات شهید منصور ستاری / رقت قلب …

رقت قلب
« ستوان محمد ابراهیم بهروزی »

نیروی هوایی در کنار سد لتیان ، اردوگاهی احداث کرده بود تا دوره‌های آموزشی نجات خدمه خلبانان را در آنجا برگزار کند . پس از اینکه سیستم برق اردوگاه تکمیل شد ، قرار بر این شد که همزمان با ولادت حضرت علی (ع) افتتاح شود .
ما مسئولیت پذیرایی مراسم را به عهده داشتیم . برای اینکه مراسم به نحو احسن برگزار شود ، صبح همان روز تیم پذیرایی را به سد لتیان بردیم تا مقدمات کار را آماده کنند .
همه منتظر بودیم تا تیمسار ستاری تشریف بیاورند . نزدیک ظهر بود که ایشان به اتفاق خانواده از راه رسیدند . خواستیم گوسفندی را که برای قربانی کردن گرفته بودیم ، جلو پای ایشان ذبح کنیم . قصاب در حال خواباندن گوسفند بود که تیمسار چشمش به آن افتاد و بلافاصله گفتند :
دست نگهدارید ! گوسفند را نکشید !
گفتم :
قربان ! برای این کار بی‌مناسبت نیست .
گفتند :
نه ،‌گوسفند را نکشید !
سپس جلو رفتند ، پیشانی گوسفند را بوسیدند و گفتند :
رهایش کنید !
با این حرکت تیمسار ، همه حاضرین تحت تأثیر قرار گرفتند . تیمسار که وضع را چنین دید با لبخندی گفت :
خب حالا باید چه کار بکنیم تا برق روشن شود ؟
مسئول برق پاسخ داد :
قربان ! آن کلید را باید بالا بزنید .
شهید ستاری با یک صلوات کلید را بالا زد و برق روشن شد .”

منبع : کتاب آسمان غرنبه

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.