خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید منصور ستاری / نگویید نمی‌شود !

خاطرات شهید منصور ستاری / نگویید نمی‌شود !

نگویید نمی‌شود !
« سرهنگ بهروز سرمد »

موزه نیروی هوایی ابتدا در دوشان تپه بود . می‌خواستیم آن را به محل جدیدش در قلعه مرغی ( دانشکده پرواز ) انتقال دهیم . اکثر تجهیزات موزه را به آنجا بردیم ، ولی در انتقال هواپیماهای بزرگ با مشکل مواجه شدیم . تصمیم گرفتیم ، چند فروند هواپیمای قدیمی را که در همان محل بودند ، رنگ کنیم و برای موزه آماده سازیم .
یکی از نقاش‌های پادگان در حال رنگ زدن هواپیماها بود ، که تیمسار برای بازدید به قلعه مرغی آمدند . ایشان از نحوه کار نقاش ایراد گرفتند و گفتند :
این طور رنگ زدن قابل قبول نیست .
اما نقاش در مقابل ایراد تیمسار ، دلیل می‌آورد و طوری وانمود می‌کرد که از لحاظ فنی بهتر از این نمی‌توان کار کرد .
تیمسار ، توجیه نقاش را نپذیرفتند . لباس فرم را از تن در آوردند و گفتند :
نگویید نمی‌شود و غیر ممکن است ! من الان نشان می‌دهم که می‌شود .
سپس شروع کردند به نقاشی هواپیما . آن شخص ، وقتی وضعیت را این چنین دید ، با دستپاچگی ، مرتب به تیمسار اصرار می‌کرد این کار را نکند ، اما تیمسار ستاری بدون توجه به حرفهای وی ، ظرف یک ربع ساعت ، قسمت‌های زیادی را آن طور که می‌خواستند ، رنگ کردند و در پایان به آن نقاش که کنارشان ایستاده بود ، گفتند :
باز هم می‌گویی نمی‌شود ؟!
او با شرمندگی و دستپاچگی پاسخ داد :
نه قربان ! می‌شود . مرا ببخشید که جسارت کردم .”

منبع : کتاب آسمان غرنبه

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.