خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید منصور ستاری / بازگشت از سفر کره …

خاطرات شهید منصور ستاری / بازگشت از سفر کره …

بازگشت از سفر کره
« سرهنگ رشید قشقایی »

به همراه تیمسار ستاری از منازل مسکونی قصر فیروزه شماره ۲ بازدید می‌کردیم که خانم یکی از پرسنل جلو آمد و گفت :
تیمسار ! در این شهرک پرجمعیت حتی یک پارک وجود ندارد . فرزندان ما مجبورند به پارک‌های بیرون از شهرک بروند . در نتیجه عدم کنترل ما بر روی آنها ، موجب آلوده شدن تعداد زیادی از جوانان شهرک شده است .
تیمسار اندکی مکث کردند و گفتند :
چشم ! در اسرع وقت پارکی را در این جا احداث می‌کنیم .
سپس رو به من کردند و گفتند :
آقای قشقایی ! این خانم در اصل درخواستی از ما نداشتند ، ایشان یک موضوع فرهنگی را که تا به حال به عقل ناقص ما نرسیده بود ، به ما گوشزد کردند . من به شما دو ماه فرصت می‌دهم تا طرحی را که این خانم پیشنهاد کرده‌اند ، اجرا کنی !
از فردای آن روز ، کار را شروع کردیم و تیمسار هر روز دو نوبت ، صبح و عصر می‌آمدند و از پیشرفت کار بازدید می‌کردند تا اینکه سفری برای ایشان پیش آمد و به کره شمالی رفتند . سفرشان هفت روز طول کشید و ما در این مدت ، بقیه کارها را به اتمام رساندیم . زمین چمن ، درختکاری و آسفالت محوطه ، ساخت وسایل بازی برای کودکان و بالاخره همه نیازهای یک پارک تهیه و آماده شده بود .
تیمسار ، از سفر کره که بر می‌گردند به محض پیاده شدن از هواپیما تصمیم می‌گیرند به قصر فیروزه بیایند و از پیشرفت کار مطلع شوند .
موضوع را تلفنی به من اطلاع دادند . ما هم که همه کارها را انجام داده بودیم فرصت را مغتنم شمردیم تا وقتی تیمسار می‌آیند ، همان موقع پارک را افتتاح کنند .
آفتاب تازه غروب کرده بود که ایشان تشریف آوردند . جمع زیادی از خانواده‌های پرسنل برای تفریح به پارک آمده بودند و ما همان جا در حضور آنها پارک را توسط تیمسار افتتاح کردیم .
بعد از مراسم به ایشان گفتم :
شما از سفر طولانی بازگشته‌اید و خسته هستید ، تشریف ببرید استراحت کنید !
تیمسار گفتند :
به این مردم که نگاه می‌کنم و بازی بچه‌هایشان را می‌بینم ، همه خستگی راه از تنم بیرون می‌رود .
به این ترتیب تیمسار چند ساعتی را در پارک ماندند و سپس راهی منزل شدند .”

منبع : کتاب آسمان غرنبه

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.