خاطرات سرلشگر خلبان شهید حاج مصطفی اردستانی
خشم مقدس
« کارمند میرزا حسن غلامی »
شهید اردستانی علاوه بر اینکه از آسمان ایران اسلامی حفاظت میکرد ، همانند یک بسیجی رزمنده در جبههها حضور مییافت و همدوش « نیلوفران خاکی » ، خاک پاک میهن را از لوث وجود فرمانبران شیاطین حصانت میکرد .
سال ۶۵ در منطقه عملیاتی شمال غرب در شهرستان سقز بودیم . در این منطقه ، ستادی با نام « بیت الزهراء » برای کمک رسانی به رزمندگان اسلام برپا شده بود که مسئولیت این ستاد به عهده من بود .
این ستاد که یکی از مراکز مهم امدادی رزمندگان اسلام به شمار می رفت . در جریان حمله هوایی دشمن مورد هدف قرار گرفت و این بمباران دشمن ، خسارت و شهدای زیادی به جا گذاشت . شهید اردستانی که در منطقه حضور داشتند ، برای بررسی اثرات این حمله به این ستاد آمدند . از آنجا که ستاد به نام مبارک حضرت زهرا (س) مزین بود ، بمباران آنجا او را زیاد متأثر کرده بود . چهره برافروختهاش حکایت از خشمی عمیق داشت . همه دانستیم که او برای تلافی لحظه شماری میکند . هر چند ایشان مثل اکثر روزها آن روز نیز روزه بودند ، اما ساعتی به تقویت روحیه نیروها پرداختند ، آنگاه خداحافظی کرده و رفتند .
صبح فردای آن روز ، به خاطر این حرکت عراق ، انتقام سختی از آنها گرفتند . در این مأموریت موفق ، او و همکارانش ، نیروهای دشمن را از منطقه « دوپازه » عراق تا مریوان زیر آتش هوایی گرفتند و طبق گزارشهای منتشره خسارات سنگینی به دشمن بعثی وارد کردند .
ساعت ۹ صبح ، اندکی پس از انجام مأموریت ، با ایشان در پایگاه تبریز تماس تلفنی گرفتم . او پیروزمندانه ، اما بیریا گفت :
چطور بود ؟
گفتم :
عالی بود ! خوب زمین گیر شدند . دستتان درد نکند !
گفت :
– دشمن باید بداند که ما همواره آمادهایم ، و حملات ناجوانمردانهاش را بی پاسخ نمیگذاریم !
منبع : کتاب اعجوبه قرن