خانه » شهدای ورامین » وصیت نامه شهید محسن منصوری

وصیت نامه شهید محسن منصوری

شهید

بسم رب الشهداء و الصدیقین

وصیت نامه شهید محسن منصوری

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
ای اهل ایمان کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند و درنزد خداوند تبارک و تعالی روزی می خورند.(قرآن کریم)

با سلام بر مهدی موعود (عج) و نایب بر حقش امام روح الله و امت شهید پرور و ایت الله مشکینی و با سلام و درود فراوان بر شهیدان راه حق و حقیقت از کربلای اسلام تا کربلای ایران.
به نام الله که همه چیزم از اوست ، زندگیم در جهت اوست و زنده به اویم به نام او که آزادیم و زنده به اویم شدنم در جهت اوست و بودنم از اوست مقصودم اوست مرادم اوست با تمام سلولهایم احساسش می کنم ای معبودم به یادم باش که بی تو هیچ هستم ای حسین جان، اگر در آن فضای داغ و خونین کسی به فریادت نرسید و ندای تو را لبیک نگفت ما پیروانت در فضای گرم و خونرنگ کربلای ایران است که مردانگی را مشق کرده ایم و به ندای غریبانه و تنهایت لبیک می گوئیم و به یاد آن عاشقان و شاهدان انقلاب اسلامی و به یاد قطره های خون شهیدی که در صحرای کربلا بر زمین می ریزد و صحرای تشنه را سیراب می کند سخن آغاز می کنم.
ما اهل ایمان با ان کافران به قتال و کار زار برخیزیم تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خار گرداند و شما را بر آنها منصوب نماید و دلهای اهل ایمان را به     و ظفر شما بخشد (قرآن مجید)
با سلام بر پدر عزیزم و مادر گرامیم و برادران و خواهرانم …
پدر گرامی : امیدوارم که از من راضی باشید و طلب مغفرت این بنده گنه کار را از خداوند متعال خواستار باشید. پدر جان به یاد آن روزهای سختی که مرا بزرگ کردید و چه رنجها و مشتقهایی که در این نکشیدید اجرتان با خدا… اما با این همه     پای     در میان بود مرا با دست خود به کربلای ایران روانه کردی و         وار     به نبی اسلام کردی و آه … بر نیاوری و امیدوارم که اجرتان را از خدا بگیرید و از شما می خواهم که مانند همان روزی که ورقه موافقت مرا امضا کردید هم اکنون که جسم بی روح من در مقابلتان دیده می شود نیز خوشحال باشید که خدا این هدیه ناقابل را از شما قبول کرده و مانند رهبر کبیر انقلاب اسلامی ندای سر دهید انا لله و انا الیه راجعون … و با این حرکت مشت محکمی به دهن منافقان و مخالفان زده باشید.
و ای مادرم به خدای آن لحظه هایی که در نیمه های شب با چشمهای خسته و کوفته     و در دامان خود پرورش دادی و فرایض اسلام را به من آموختی ، به من آموختی که چگونه حسین را یاری کنم و چگونه جلوی کافران بعثی بایستم و تا آخرین قطره خون خود از اسلام و امام و کشور دفاع کنم و از شما می خواهم که چون زینب هدف را نشات دهی و از خون من و دیگر شهیدان اسلام پاسداری نی و به همه منافقان بفهمانی که از شهید شدن من ناراحت نیستی چرا که خوب امنت داری کردی و خوب امانت را به صاحب اصلیش حق تعالی رساندی و امیدوارم که بر شهید شدن من نگریید که چون گریستن شما خوشحالی و پیروزی منافقین خواهد بود.
برادرانم: وصیت من به شما این است که بسیج را حفظ کنید و هر گز بسیج را رها نکنید و سنگر دیگرتان مسجد را ترک نکنید چرا که مام فرموده مسجد سنگر است سنگر ها را حفظ کنید و سنگرهای علم و دانش را خالی نگذارید… به امید آن روز.
خواهرانم : امیدوارم که از مادرتان زیستن را بیاموزید و قرآن خواندن را فرا گرید و در جلسات شرکت کنید زیرا که شرکت شما در جلسات مقدمه ای بر نابودی دشمنان است.
و شما ای دوستان و برادرانم: بسیج مدرسه عشق است ، عشق به الله. ای عزیزان اسلحه زمین افتاده مرا بردارید و نگذارید سنگر من خالی بماند و شما دعا را ترک نکنید زیرا که با این دعهاهای شماست که عملیاتها را به پیروزی می رساند پس به دعاهای خود بیفزائید تا هر چه زودتر صدام و صدامیان نابود شوند ضمناً بدن بی روح مرا در گلستان شهدا کنار مزار شهدا به خاک بسپارید.
امام را دعا کنید جبهه ها را فراموش نکنید ، مرا حلال کنید ، پشتیبان ولایت فقیه باشید.
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

محسن منصوری تاریخ ۹/۱۰/۶۳

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.