نیم قرن گذشته است؛ شوخی نیست، نیم قرن! از کسانی که آن روز در ورامین و پیشوا بودهاند، اگر کسی هنوز زنده باشد، احتمالاً نوجوانهای پانزده شانزده ساله آن روزها باشند. که آنها هم حالا ریش و گیس سفید کردهاند و خاطراتشان از آن اتفاق مثل دیدن تصویری دور از پشت یک پرده، حتما مبهم شده است. اما آن اتفاق آنقدر بزرگ بود که اسمش را گذاشتند مبدأ مبارزات انقلاب اسلامی ایران.
نیمه خرداد امسال که برسد، قیام پانزده خرداد مردم ورامین و پیشوا در سال ۴۲، میشود ۵۱ ساله؛ یعنی نیم قرن را هم رد میکند. با این توصیف وقتی قرار است برای نسل چهارم انقلاب از آن اتفاق حرف بزنیم، رسماً داریم از یک ماجرای تاریخی میگوییم. و اولین واکنش احتمالی خیلی از همین اهالی نسل چهارم وقتی حرف از تاریخ وسط بیاید احتمالاً این خواهد بود: وای… نه… تاریخ!
اما حالا «محمدرضا شرفی» کتاب جمع و جوری نوشته که این ماجرا را در قالب داستان تعریف میکند و آنقدر جذاب هست که میشود با خیال راحت گذاشتش کف دست نوجوانها و گفت «برو بخوان و حالش را ببر!»
«موهای تو خانه ماهیهاست» رمانی است که همه ویژگیهای یک رمان خوب نوجوان را دارد. راوی یک پسربچه نوجوان است و لحن کتاب خیلی خوب با سن و سال و نوع نگاه راوی هماهنگ است. کنار ماجرای اصلی یکی دو تا خرده داستان فرعی هم وجود دارد که این خرده داستانها برای نوجوانها جذاب خواهد بود. حجم کتاب هم کمتر از نود صفحه است که خواندنش را حتی برای نوجوانهای کمحوصله آسان میکند.
نویسنده این کتاب اگرچه متولد سال انقلاب –یعنی ۱۳۵۷- است و خود آن ماجرا را از نزدیک ندیده، اما از آنجا که خودش اهل ورامین است، به خوبی توانسته از آن شهر و قیام مردمش تصویرسازی کند. حضور دخترکی غریب که مکاشفهوار بر پسربچه راوی ظاهر میشود و حرفهایی درباره ماجرایی دور میزند هم باعث رمزآلود شدن داستان شده و بر جذابیتش افزوده.
خلاصه آنکه «موهای تو خانه ماهیهاست» یک پیشنهاد خوب برای هدیه دادن به نوجوانهاست. این پیشنهاد را در روزهایی که سالروز قیام ۱۵ خرداد است از دست ندهید. مخصوصاً که این کتاب توانسته در جشنوارههایی بدرخشد و مثلاً رمان برگزیده پنجمین جشنواره داستان انقلاب در بخش نوجوان در سال ۱۳۹۱ باشد.
بخشی از کتاب را در زیر میخوانیم:
ـکامیون تندتر می رود و ما را بالا و پایین می اندازد. پشتش، خاک دوباره بلند می شود و بعضی ها کلاه هایشان را که ورامین سر کرده اند، دوباره برمی دارند و می گذارند توی جیب شان یا پَر شالشان. دست یکی دو نفر، دستغاله می بینم. یکی بیلش را هم با خود آورده توی کامیون. موها تکان می خورد و روی سر کچل بعضی ها هم یک لایه غبار نشسته است. شره ی عرق ها، روی گرد و خاک سر یک نفر هاشور زده و خنده دار شده. می خواهم بخندم، اما دلم خالی است. به قول ننه ام، با شکم خالی نمی شود خندید. راست می گوید ننه ام، خنده مال شکم پرهاست، اصلا مال کسی است که شکم دارد. خنده به آن ها می آید که شکم شان با خنده ای که می کنند بالا و پایین برود.
یاد ننه ام می افتم. چه کار می کند الان؟ دختر غاضریه کجاست؟ من چه طور تا این جا آمدم؟ آن سرِوقت رسیدنِ حسنِ اوس رحیم و تاراندن سگ ها، این سرِوقت پیداشدن کامیون، هم معجزه است هم خیلی عادی است. حسنِ اوس رحیم آن طرف ها بود. خوب، معلوم بود که رسیدنش عجیب غریب نبود. صدای سگ ها را هم که شنیده. کامیون هم که ربطی به ما نداشته. راه خودش را می رفته. به قول آقای پرتوی، خیلی چیزهای معمولی برای ما معجزه است. یا نه، چی بود؟ آهان، خیلی معجزه ها، به چشم ما اتفاق های معمولی است. اگر خوب بنشینیم و فکر کنیم، معجزه است.
همین دختر غاضریه مگر کم چیزی است؟»
حالا اگر شما هم دوست دارید تا این کتاب رابخوانید میتوانید عدد ۱۱ را به شماره ۰۹۱۹۰۱۳۲۵۸۰ ارسال کنید تا این کتاب ۶۰۰۰ تومانی در تهران با فقط ۳۰۰۰ تومان هزینه ارسال (مجموعا ۹ هزار تومان) برای شما ارسال شود. ارسال برای شهرستانها با دریافت هزینه پست خواهد بود. به درخواست بیست جلد و بیشتر تخفیف ده درصدی تعلق خواهد گرفت.
رجانیوز