خانه » به قلم همشهریان » نشریه‌ای برای شهدای روستای علی‌آباد

نشریه‌ای برای شهدای روستای علی‌آباد

13930116000274_PhotoA

حسین قرایی: هرگاه نشریه‌های محلی را می‌بینم سر شوق می‌آیم تا راجع به آن‌ها مطالبی، یاداشتی، چیزی بنویسم. علاوه بر نشریه‌های محلی یک سری نشریه‌های داخلی هستند که اگر دست‌اندرکاران آنها بیشتر وقت بگذارند و هزینه کنند حتما به زیبایی آن کمک خواهند کرد. در این میان نشریه میثاق که توسط چهار جوان بسیجی خوش‌فکر مهیا شده قابل توجه است.

گاهنامه میثاق کاری از سوی واحد فرهنگی پایگاه بسیج سردار شهید بهرامی علی‌آباد ورامین است که در این شماره‌اش به زندگی و سیره شهید احسان (محسن) سلیمانی می‌پردازد.

من راجع به فضای گرافیکی این نشریه خوب هشت صفحه‌ای حرف‌های زیادی برای گفتن دارم که از شرح و بسط آن می‌گذرم، اما زیبایی چینش مطالب ویژه‌نامه کاستی‌های گرافیکی آن را پر کرده است.

سر مقاله، گفت‌وگو با یزدان سلیمانی (برادر شهید) زندگی‌نامه مبسوط، خاطره، شعر به علاوه عکس‌های زیبای شهید به نشریه وزن داده است.

مصاحبه خوب خودش هنر است و مصاحبه دست‌اندرکاران «گاهنامه میثاق» با یزدان سلیمانی -برادر شهید سلیمانی- از بهترین بخش‌های گاهنامه است. توجه شما را به بخشی از این مصاحبه لطیف جلب می‌کنم:

هفت ساله بودم که احسان به دنیا آمد. سال ۱۳۴۹ احسان با شیطنت‌ها و بازیگوشی‌های کودکی‌اش قد می‌کشید و رشد می‌کرد اما مهربانی و بخشش از همان کودکی در وجود احسان نهادینه شده بود. وقتی سال ۱۳۵۷ رسید احسان به ۸ سالگی‌اش قدم گذاشت. قرار بود در مسجد یکی از روستاهای مجاور مراسمی جهت بزرگداشت شهدای ده ورامین برگزار شود. به همین خاطر کاروانی از مبارزان انقلابی ورامین به سمت روستای ما در حرکت بودند. من و احسان به همراه تعدادی از اهالی برای استقبال از آنها رفتیم. (گاهنامه میثاق ص ۳)

تصاویر با کیفیت و زیبایی که از شهید سلیمانی در ویژه‌نامه کوچک میثاق استفاده شده به درک عمیق خاطره‌های عنوان شده در ویژه‌نامه صحه گذاشته است.

نشریه جوانان میثاق شعری از سعید بیابانکی را نیز در صفحه هفت خود جای داده است.

در پایان این یادداشت خاطره‌ای با عنوان «بخشش» که از بهرام قشقایی -از دوستان شهید- نقل شده را می‌آوریم.

کلاس سوم ابتدایی بودم یک روز از شدت گرسنگی گریه‌ام گرفت. بچه‌های مدرسه که اشک‌های من را دیدند، به آقای کرمی مدیر مدرسه خبر دادند. وقتی بچه‌ها به صف ایستادند آقای کرمی روبروی آنها گفت: قشقایی گرسنه است. کسی نون همراشه؟ از بین همه دانش‌آموزان تنها احسان دستش را بالا آورد و گفت: آقا ما نون داریم پیاز هم داریم.

لذت نان و پیاز که آن روز خوردم را هرگز فراموش نمی‌کنم. شاید خیلی از بچه‌های دیگر نان همراهشان بود اما تنها احسان حاضر به بخشش شد. با آن که کلاس چهارم ابتدایی بود و سنش خیلی کم بود، اما روحیه سخاوت و بخشندگی داشت. (همان ص ۶)

وقتی چهار نفر بسیجی دانشجو و معلم می‌توانند نشریه زیبایی مثل میثاق بیافرینند، حتما باید اسامی آنها را شنید: سهیل گلگون‌فر، سیدسعید عظیمی، رمضان بهرامی و سیدمرتضی عظیمی؛ چهار نفری هستند که با قلم و قدم خود به فرهنگ خدمت می‌کنند.

تا به حال که چهار شماره موفق از گاهنامه میثاق منتشر شده در هر کدام به خاطرات یک شهید پرداخته شده است. پیشنهاد می‌شود که همه این شماره‌ها در کتابی با عنوان خاطرات شهدا گردآوری شود.

فارس

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.