خانه » شهدای ورامین » وصیت نامه شهید حسین کاشانی

وصیت نامه شهید حسین کاشانی

قرآن

 

 

وصیت نامه شهید حسین کاشانی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

وصیت نامه حسین کاشانی طبیه مدرسه رضویه قم فرزند علی محمد اهل پیشوای ورامین

یا ایها الذین آمنوا اهل اذلکم علی تجاره تبخیکم من عذاب الیم، تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالک و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون. سوره صف آیات ۹،۱۰

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان علیا حجت الله.

(بار خدایا شهادت می دهم که تو یکتائی و بی همتا تو خالقی ، تو قادری ، تو حی و قیومی ، تو الله احدی ، تو الله ، تو لم یلد و لم یولدی ، تو لم یکن له کفواً احدی. بار خدایا به مخلوق ضعیف خود رحم کن به این عبد روسیاه رحم کن. نکند با عدالتت با او رفتار کنی. بار خدایا خجل زده و شرمگینم از اینکه با کوله باری گناه و معصیت به پیش تو می آیم. یک عمر در غفلت و خواب به سر بردم و نپنداشتم که تو نظاره گر اعمال منی تو جز نافرمانی چیز دیگر از من ندیدی.
بار خدایا تو چه نعمتهائی را که به من دادی که من شایسته و لیاقت آنها را نداشتم از میان ادیان کاملترین دین را برای من قرار دادی یعنی اسلام و از میان فرق اسلام شیعه را و از میان فرق شیعه ، شیعه دوازده امامی را و از میان فرق شیعه دوازده امامی خط ولایت و خط اصیل اسلام و خط امام و از میان زمانها زمان انقلاب اسلامی ایران را ، و در این زمان بهترین سنین را انتخاب کردی یعنی جوانی را ، و از میان رهبرهای دنیا بهترین رهبر را به من عطا کردی سیدی از ذریه رسول الله و سلاله حسین (ع) یعنی امام امت مد ظله العالی. از میان مشاغل بهترین شغل را که همان شغل رسول خدا بود ( یعنب روحها، روحانیت از میان مکانها بهترین مکان را ، مکانی که محل عبور ملائک خدا و اولیاء خداست یعنی قم و از میان خانواده ها بهترین خانواده ، یعنی خانواده شهید پرور، و از میان مرگها بهترین مرگ را یعنی کشته شدن را در راه خودت انتخاب کردی . خدایا این قطره ای از اقیانوس بیکران نعمتهایی است که تو به من داد که فکر قدرت تصور آنها را در ذهن ندارد و قلم قدرت نگاشتن آنرا. اما از این طرف من با این همه نعمت چه کرده ام . آیا در آن جهتی که باید قبولم کنی شرم زده و سر افکنده ام با چه روئی می توانم به جنت تو داخل شوم زیرا جنت تو بالاتر از آن است که شخصی گناه کار همچو من وارد آن شود و اما اگر قبولم نکنی کجا بروم؟ اما وقتی به یاد سخن امام چهارم (ع) می افتم مقداری آرامش خاطر برایم حاصل می شود.

مولای اذا ارایت ذنوبی فزعت و اذا رایت کرمک طمعت. هرگاه به خطای خودم متوجه می شود ترس و هراسی مرا می گیرد و چون به کرم وجود تو نظر می کنم امیدواری پیدا می کنم.

سلام و درود بیکران بر شما خانواده ام و با سلام بر تو ای پدر بزرگوارم تو گردن من خیلی حق داری تو زحمتها کشیدی و عرقها ریختی و رزق حلال برای ما بدست آوردی که وجود ما با نانی حلال رشد کند و دستهای پینه بسته تو گواهی بر آن می دهد. من دستهای تو را می بوسم و گرد لباس تو را سرمه چشم خود میکنم. پدرجان هر چه بدی از من دیدی مرا ببخش و برای من طلب مغفرت بنما و شبهای جمعه قرآن را فراموش نکن و اما تو ای مادر مهربان هیچ ناراحتی به خود راه نده که فرزندانت در راه اسلام به شهادت رسیده اند. این بسی مایع افتخار…
والسلام کوچک شما حسین کاشانی ، به امید دیدار در روز جزا

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.