وصیت نامه شهید ابوالقاسم قربان صباغ

وصیت نامه شهید ابوالقاسم قربان صباغ

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون
سلام به مادرم هر چند قدر دانی از زحمات چندین ساله ات را با این مختصرها نمی شود بیان کرد. لکن امیدوارم که هر خطا و لغزشی از جانب من بود مرا به بزرگی خودت ببخشی و شیرت را حلالم کنی انشاءالله پسرت ابوالقاسم.
و سلام به تو پدرم که به پای ما سوختی و ساختی و با اینکه با این مختصرها نمی شود حتی یک چند هزارم از زحمات و رنج هایت را قدردانی کرد ولی امیدوارم که خطاهای مرا به بزرگی خودتان ببخشید و حلالم کنید انشاء الله پسرت ابوالقاسم.
و سلام بتو همسرم و شریک غمهاو شادمانیهایم و تو که در غم هر ناراحتیم در حین ناگواری با شهامت تلاش کردی و نیز در مدت زندگیمان به غیر از ناراحتی هایی که از طرف من تحمیل می شد چیز دیگری برایت هدیه ندارم و شرمنده ام و امیدم این است که تو نیز خطاهای مرا به بزرگی خودت ببخشی و حلالم کنی انشاءالله همسرت ابوالقاسم.

و وصیت می کنم که به موارد زیر طبق موازین شرع مقدس اسلام عمل گردد.

۱-پدرم از طرف من وکیل و وصی برای اجرای وصیت نامه هستند.
۲-حضانت فرزندمان نویره قربان صباغ به عهده مادرش و منت خواجه آبادی است تا زمانی که خود ایشان بخواهند که این وظیفه و فریضه را ادا کنند و نیز تا زمانیکه مجرد زندگی کنند. که پس از این مرحله خودبخود مورد حضانت به پدرم و بعد به مادرم و بعد به اسماعیل قربانصباغ برادر کوچکترم واگذار می شود.
۳-از نظر مادیات چیز قابل ذکری ندارم به جز یک باب خانه و مغازه که در گرو بانک رفاه کارگران شعبه ورامین است که این خودبخود پس از فوت بیمه پرواز با توجه به پرداخت حق بیمه از مالکیت درآمده و به ورثه تعلق می گیرد.
۴-خانه مذکور متعلق به همسرم و فرزندم نویره است که طبق موازین شرع به آنها واگذار می شود.
۵-مهریه همسرم هر چند ایشان حلال کرده اند ولی از محل خانه مذکور به ایشان واگذار می شود.
۶-مبلغ یک هزار و نهصد تومان از آقای هادی دستوری طی دو فقره سفته طلب کار هستم که از محل بدهی فروش خانه خیر آباد بوده که سیصد تومان از این مبلغ بعنوان وجه برق مصرفی خودمان از کل مبلغ حذف شود و یک هزار و ششصد تومان طی دو فقره سفته ایشان بدهکار هستند که باید برویم محضر و خانه مذکور را از نزد بانک در بیاوریم که برای این کار با آقای حاج حسین خواجه آبادی از طرف من وکیل هستند که در محضر امضاء کنند و خانه را به ایشان واگذار نمایند و امضای ایشان به منزله امضای خود من است. در این مورد.
۷-مبلغی به حساب خودم و به حساب برادرم غلامحسین قربان صباغ به صندوق قرض الحسنه خیابان صفائیه که دفترچه های اقساط آن در کارخانه و به دست آقای صادق کمالی است بدهکار هستم که از محل صندوق کارخانه پرداخت شود.
۸-مبلغی از کارخانه به عنوان وام قرض کرده ام که خودبخود از حقوق کارخانه کسر می گردد.
۹-نماز و روزه هم خیلی بدهکار هستم که اگر امکان داشت از هر محل مشروع این دین ادا شود.
۱۰-از دوستان و برادران یکایک طلب عفو می کنم.
۱۱-خواهرم را دلداری بدهید و از او نیز طلب عفو می کنم.
والسلام

انا لله و انا الیه راجعون
شروع از اوست و بازگشت به اوست

ابوالقاسم قربان صباغ ۱/۸/ ۱۳۵۹