ورامین پورتال جامع شهرستان ورامین
وصیت نامه برادر شهید رحمت اله عراقی
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مبرید آنانکه در راه خدا کشته شدند مردگانند بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.
با درود و سلام فراوان به پیشگاه امام زمان (عج) تعالی فرجه و با سلام به نائب بر حقش مشعل فروزان قلبها و مظلومان امام خمینی و با سلام به ارواح طیبه شهداء و با سلام به امت سلحشور ایران. امروز مورخ ۱۵/۲/۶۳ می باشد. بر آن شدم که وصیت نامه ای برای خودم بنویسم و این چهارمین وصیت نامه من است.
راستی قلم بدست گرفتن و نوشتن روی کاغذ چه آسان ولی عمل کردن به آن چع دشوار، خدا چگونه تو را بخوانم حال آنکه در پیشگاه تو شرمنده ام و چگونه تو را بخوانم که تمام وجودم مملو از عشق توست. امروز که با باری از گناه به سویت رو آورده ام خود بر تو امیدوارم. خدایا بزرگیت را ببینم عاشقت می شوم گناهانم را بیاد می آورم از تو خجالت می کشم با سرافکندگی از درگاهت طلب آمورزش می کنم و حاضرم جان ناقابل را که خود بمن داده ای در راه اسلام و امام بزرگوار فدا کنم
چرا که امروز تمام ابرقدرتها دست در دست هم داده اند تا به خیال خودشان اسلام عزیز را از بین ببرند ولی چه خیال باطلی ،
ما این درس را از سالار شهیدان حسین عزیز آموخته ایم که فرمود اگر دین محمد جز با کشتن من پایدار می ماند پس ای شمشیرها فرود آئید. و ما هم به دنیای کفر و استکبار اعلام می کنیم، اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی با کشته شدن ما پایدار می ماند به قول امام بکشید ما را ملت ما بیدارتر می شوند. بکشید ما را که از مردن هراسی نداریم.
شما باید بترسید که در آن دنیا جائی ندارید. و اگر جنگ را بوسیله صدام تجاوز بر ما تحمیل کردید و اگر گروههای محارب را که در کردستان برای تجاوز به ناموس و مال مردم در مقابل جمهوری اسلامی قرار دادید. اگر خدمتگزاران جمهوری اسلامی را مظلومانه به شهادت رساندید و اگر همه این کارها را برای نابودی جمهوری اسلامی و ملت مسلمان ایران بکار بردید. همه اینها را برای این بود که شما به قدرت اسلام و معنویت انقلاب ما فکر نکرده بودید چرا که هر کس این انقلاب ما را به ویژگی مادیش بنگرد به بن بست خواهد رسید. و همچنان که الحمدالله تا حالا رسیده اند و الان بیداری ملتها در دنیا مشعل گرفته از فجر انقلاب اسلامی است و انشاء الله نور خدا در تمام جهان جلوه گر خواهد شد و اما چند سخنی با مادرم، مادر عزیزم می دانم که برای من زحمات بسیار کشیده ای و می دانم که در این راه چه موانع و چه فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشته ای و چه سختیها و رنجهایی کشیده ای و متحمل شده ای ولی این را هم باید بدانی امروز اسلام و کشور جمهوری اسلامی در خطر است و باید با جان و دل از آن دفاع کنیم و این بر همه کس واجب است و چگونه می شود امروز راحت نشست در صورتی که امروز صدام متجاوز شهرهای ما را یکی پس از دیگری به خاک و خون می کشد و چگونه می شود که امروز راحت نشست که در سرزمین مظلوم کردستان بهترین عزیزان ما بدست از خدا بی خبران ضد انقلاب به شهادت می رسند
وچطور راحت باشم وقتی که ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان را می شنوم که برای زنده نگه داشتن اسلام یاری می طلبد و او را یاری نکنم.
مادر جان مشیت الهی هر چه باشد همان است اگر قرار باشد درجوانی بمیرم اگر چه در میدان جنگ نباشد خواهم مرد و چه بهتر که در راه خدا و درکربلای کردستان باشد. ای مادر و برادران و خواهران من به شهادت مبادا هراسی به دل راه دهید چرا که زینب (س) در این راه هراسی نداشت. خدایا به کسی بدهکار نیستم جز مادرم.
امام را دعا کنید.
والسلام ۲۰/۲/۶۳ نیمه شعبان
رحمت اله عراقی
