خانه » شهدای ورامین » خاطرات شهدا » خاطرات شهید محمدمیرزا فرجی / عاشق ولایت …

خاطرات شهید محمدمیرزا فرجی / عاشق ولایت …

عاشق ولایت

شهید محمدمیرزا فرجی

در زمان طاغوت، جوانی پرشور و جویای حقیقت بود. حکومت آن جامعه را نمی پسندید. دنبال کتاب های می گشت برای رسیدن به گمشده ای که او در جستجویش بود راهنمایی اش کنند. با زمزمه های انقلاب دریافت آنچه را که به دنبالش است، همان حکومت اسلامی است و راه امام همان راهی است که می توان با آن جامعه را از بند ظالمان نجات داد. شور و عشق بی پایانش باعث شد در کمترین زمان مورد توجه بسیاری از انقلابیون قرار گیرد. پخش اعلامیه های حضرت امام (ره)، زد و خورد و برنامه ریزی برای به درک و اصل کردن تعدادی از عوامل ساواک، کمک به مجروحین تظاهرات های مردمی، عضویت در کمیته ی استقبال از امام (ره) و حمله به پادگان های نیروی هوایی به همراه برادرش رضا فرجی که در آن زمان به عنوان پرسنل نیروی هوایی بود، از جمله فعالیت های او بود و این حرکت ها با جدّیت توسط جان برکفایی چون او ادامه داشت تا این که با عنایت خداوند متعال انقلاب به پیروزی کامل رسید.

ابتدا در کمیته ی انقلاب اسلامی همکاری های زیادی داشت و پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت سپاه درآمد. با شروع جنگ، دیگر خانواده او را به ندرت می دید.

عشق و علاقه ی وافر او به انقلاب و امام (ره) باعث شده بود که تمام نیروی خود را خالصانه برای انقلاب صرف کند. بعد از شروع درگیری های منطقه ی کردستان، به جبهه های جنگ حق علیه باطل اعزام شد و از ناحیه ی سر مجروح شد اما بعد از بهبودی، خانواده متوجه مجروحیت او شد. به علت حساسیت مسئولیت در سپاه و وظایفی که در پشت جبهه به او محول می شد، کمتر اجازه ی حضور در جبهه را به او می دادند.

هرگز در خانه حرفی از جبهه یا سختی ماموریت ها و فعالیت های خود به میان نمی آورد، کم حرف بود. تازه چند هفته بعد از شهادتش بود که یک ماه از دوستانش گفت: «محمدمیرزا یک بار به مدت یک هفته در محاصره ی کومله دمکرات منطقه ی کردستان قرار گرفته بود و در این مدت از گیاهان برای  غذا استفاده میکرد. وقتی موفق شدیم به او دسترسی پیدا کنیم بی هوش به زمین افتاده بود. آری، او برای خدا قدم برمی داشت و خیلی چیزها را برای دیگران تعریف نمی کرد. شاید اگر خانواده از محرومیت او اطلاع پیدا نمی کرد، آن را هم پنهان می کرد. اما آنچه مشخص است تلاش و ایثار شبانه روزی او در راه تحقق اهداف اسلام و خواسته های امام (ره) بود.»

بخشی از وظایف و اقدامات این شهید بزرگوار را در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بیان می کنیم:

کشف تعدادی از خانه های تیمی منافقین، محافظت از شخصیتهایی همچون امام خمینی(ره) شهید بهشتی، شهید رجایی، مقام معظم رهبری (در زمان ریاست جمهوری)، حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی،‌ ماموریت های داخلی و خارج از کشور.

آخرین ماموریت او حفاظت از مقام معظم رهبری بود. در تاریخ ۱۱/۱/۶۱ در حال اسکورت ایشان به طرف بیت امام راحل (ره) در حرکت بودند. او در حالی که روزه بود مسئولیت اسکورت جلوی ماشین را به عهده داشت. ناگهان تصادف شدیدی رخ داد و او به شدت مجروح شد و چند روز بعد در بیمارستان به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. وقتی خبر تصادف را به خانواده اش رساندند، آنها پیش از هر سئوالی حال رئیس جمهور (آیت الله خامنه ای) را پرسیدند!

—————————-

منبع : کتاب “قرار پرواز” نوشته ی رضا عبداللهی صابر

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.